English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
canonic U مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
technology U اشنایی باصول فنی
technologies U اشنایی باصول فنی
principle U معتقد باصول ومبادی کردن
cosmogonal U مربوط باصول افرینش گیتی
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
believers U مومن
believer U مومن
fea U مومن
unbeliever U غیر مومن
unbelievers U غیر مومن
unbelievin U غیر مومن
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
infidels U شخص غیر مومن
infidel U شخص غیر مومن
material conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material consequence U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implication U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implies U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditional U شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
paged address مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
Methodist U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodists U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
synod U شورای کلیسایی
synods U شورای کلیسایی
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
canon law U قانون کلیسایی
benefice U درامد کلیسایی
beneficed U دارای درامد کلیسایی
ecumenism U وحدت گرایی کلیسایی
synodic U مربوط به شورای کلیسایی
synodical U مربوط به شورای کلیسایی
sanctions U فتوای کلیسایی سوگند
sanctioning U فتوای کلیسایی سوگند
sanctioned U فتوای کلیسایی سوگند
sanction U فتوای کلیسایی سوگند
fortified church U [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
basilica U [کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
to i. anyone to a benefice U درامد کلیسایی رابرای کسی برقرارکردن
archdiocese U ناحیهء کلیسایی زیر نفوذاسقف اعظم
acapella U اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
parochialism U امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
hall-church U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
ambulatory church U [کلیسایی که حرم و نمازخانه آن با رواق جدا شده است.]
Hallenkirche U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
prebend U محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
prebendal U محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
lady chapel U کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
High Church U فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
programmable logic array U ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
mediant U یکی ازالحان سرود کلیسایی که حدفاصل بین اهنگ طبیعی صداواوج صدا است
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
desktop U در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot U شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
dialectical U منطقی
logical U منطقی
reasonable U منطقی
rational U منطقی
dialectician U منطقی
logistic U منطقی
logic U منطقی
not U نه منطقی
argumentive U منطقی
intralogical U منطقی
dialectic U منطقی
logical trace U رد منطقی
argumentative U منطقی
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
designation system U سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart U نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
logic array U ارایه منطقی
to stand to reason U منطقی است
logic analysis U تحلیل منطقی
logic device U دستگاه منطقی
syntaxic thought U اندیشه منطقی
alu U واحدحسابی- منطقی
logical cognition U شناخت منطقی
consequence U نتیجه منطقی
logic board U تخته منطقی
logic circuit U مدار منطقی
logic circuits U مدارهای منطقی
sorites U تسلسل منطقی
logic design U طرح منطقی
logic board U برد منطقی
logic add U جمع منطقی
consequences U نتیجه منطقی
logical multiply U ضرب منطقی
consecution U نتیجه منطقی
logic design U طراحی منطقی
ligical multiply U ضرب منطقی
syllogism U قیاس منطقی
syllogism U قضیه منطقی
logic card U کارت منطقی
logicality U منطقی بودن
logical instruction U دستورالعمل منطقی
logical file U فایل منطقی
logical file U پرونده منطقی
logical fallacy U سفسطه منطقی
logical expression U مبین منطقی
logical drives U گردانندههای منطقی
logical difference U تفاضل منطقی
logical design U طراحی منطقی
logical design U طرح منطقی
elench U تکذیب منطقی
logical decision U تصمیم منطقی
logical connector U رابط منطقی
logical connective U رابط منطقی
logical comparison U مقایسه منطقی
logical not U نقص منطقی
logical not U نفی منطقی
logical value U مقدار منطقی
logical value U ارزش منطقی
logical unit U واحد منطقی
logical symbol U علامت منطقی
logical sum U جمع منطقی
logical representation U نمایش منطقی
logical record U رکورد منطقی
logical reasoning U استدلال منطقی
logical product U رکورد منطقی
logical operator U عملگر منطقی
logical operations U عملیات منطقی
non logical U غیر منطقی
nonsequitur U غیر منطقی
logical operation U عملکرد منطقی
logical operation U عمل منطقی
paralogism U لغزش منطقی
logical add U جمع منطقی
logic multiply U ضرب منطقی
logic instruction U دستورالعمل منطقی
logic gates U گیتهای منطقی
rational numbers U اعداد منطقی
logic gate U دروازه منطقی
logical function U تابع منطقی
logic function U تابع منطقی
logical error U خطای منطقی
logic error U خطای منطقی
postulating U قیاس منطقی
postulates U قیاس منطقی
postulated U قیاس منطقی
postulate U قیاس منطقی
logic element U عنصر منطقی
logic network U شبکه منطقی
rational expectations U انتظارات منطقی
logical state U حالت یک منطقی
logic variable U متغیر منطقی
logic unit U واحد منطقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com