Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
protem
U
موقتا موقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore
U
موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
pro tempore
U
موقتا
temporarily
U
موقتا"
sojourn
U
موقتا"
sojourns
U
موقتا"
provisionally
U
موقتا"
temporalty
U
موقتا
protempore
U
موقتا
sojoiurn
U
موقتا اقامت کردن
palliate
U
موقتا ارام کردن
sojourn
U
موقتا" اقامت کردن
sojourns
U
موقتا" اقامت کردن
suspends
U
موقتا" تعطیل کردن
suspending
U
موقتا" تعطیل کردن
suspend
U
موقتا" تعطیل کردن
to set aside
[temporarily]
U
[موقتا]
کنار گذاشتن
to stay something
U
موقتا معلق کردن
[قانون]
to stay something
U
موقتا به تعویق انداختن
[قانون]
pause key
[کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
remittent
U
تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
recess
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
dump
U
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
recesses
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
to take a recess
U
موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
to fall over
[computer, programme, ...]
U
[موقتا]
کار نکردن
[دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
MBR
U
ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
fusible link
U
اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
pla
U
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
suspend
U
معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspends
U
معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspending
U
معلق کردن موقتا بیکار کردن
pro tempore
U
موقت
pontoon bridge
U
پل موقت
interim
U
موقت
intrim
U
موقت
adhoc
U
موقت
pontoons
U
پل موقت
makeshift
U
موقت
pontoon
U
پل موقت
provisional
U
موقت
temporary
U
موقت
buffer
U
حافظه موقت
suspension of arms
U
اتش بس موقت
temporal life
U
زندگی موقت
stopgap
U
چاره موقت
stopgaps
U
چاره موقت
tabernacle
U
پرستشگاه موقت
provisional
U
به طور موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت
short time duty
U
کار موقت
temporarily
U
بطور موقت
bridging leon
U
وام موقت
charge d'affaires of the embassy
U
کاردار موقت
interim plan
U
برنامههای موقت
coffer dam
U
سد انحرافی موقت
cofferdam
U
بند موقت
debarkation hospital
U
بیمارستان موقت
interim financing
U
پرداخت موقت
detention pending trial
U
حبس موقت
interim certificates
U
گواهی موقت
drop tank
U
تانک موقت
bridging leon
U
اعتبار موقت
ischemia
U
کم خونی موقت
suspension
U
اخراج موقت
suspensions
U
اخراج موقت
blackout
U
بیهوشی موقت
blackouts
U
بیهوشی موقت
dazzle
U
کوری موقت
modulus vivendi
U
قار موقت
kluged
U
ترسیم موقت
dazzled
U
کوری موقت
dazzles
U
کوری موقت
dazzling
U
کوری موقت
false work
U
حائل موقت
temporary works
U
کارهای موقت
armistice
U
صلح موقت
x site
U
انبار موقت
temporary road
U
راه موقت
bretess
U
سنگر موقت
bretex
U
سنگر موقت
temporary marriage
U
ازدواج موقت
bretesse
U
سنگر موقت
bretise
U
سنگر موقت
temporary storage
U
انباره موقت
armistices
U
صلح موقت
tentative
U
ازمایشی موقت
term insurance
U
بیمه موقت
the pro tem chief
U
رئیس موقت
timbering
U
چوبست موقت
temporary wife
U
زوجه موقت
temporary structures
U
ساختمانهای موقت
temporary storage
U
حافظه موقت
lean-tos
U
پناهگاه موقت
lean-to
U
پناهگاه موقت
bretisee
U
سنگر موقت
brettys
U
سنگر موقت
temporary gauge
U
اشل موقت
modus vivendi
U
توافق موقت
temporary duty
U
ماموریت موقت
temporary duty
U
شغل موقت
temporalty
U
بطور موقت
temporary hardness
U
سختی موقت
kludge
U
سخت افزار موقت
shells
U
برنامه خروج موقت
shelling
U
برنامه خروج موقت
hardest
U
خطای موقت در سیستم
drug holiday
U
ترک موقت دارو
shell
U
برنامه خروج موقت
harder
U
خطای موقت در سیستم
hard
U
خطای موقت در سیستم
transient ischemia
U
کم خونی موضعی موقت
pontonier
U
مامور پل موقت سازی
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
convening authority
U
مقام صلاحیتدار موقت
cover note
U
بیمه نامه موقت
locumtenens
U
کفیل جانشین موقت
air commodore
U
سرتیپ موقت هوایی
covering note
U
بیمه نامه موقت
interim injunction
U
حکم توقیف موقت
acting sublieutenant
U
ناوبان دوم موقت
alternate water terminal
U
بارانداز ابی موقت
juryrig
U
برپا کردن موقت
pontoneer
U
مامور پل موقت سازی
pontoons
U
پل موقت نظامی زدن
pontoon
U
پل موقت نظامی زدن
provisional statement
U
صورت وضعیت موقت
provisionally
U
بطور موقت عجالتا"
provisorily
U
بطور شرطی یا موقت
shadow memory
U
حافظه ثانوی موقت
scrip
U
گواهی نامه موقت
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
convening authority
U
فرماندار موقت نظامی
provisional scrip
U
تصدیق موقت سهام
lapsing
U
برگشت انحراف موقت
lapses
U
برگشت انحراف موقت
lapse
U
برگشت انحراف موقت
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
provisional order
U
دستور موقت اداری
keyboard buffer
U
حافظه موقت صفحه کلید
tenancy
U
مدت اجاره مالکیت موقت
tenancies
U
مدت اجاره مالکیت موقت
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
progress payments
U
پرداختهای موقت یا علی الحساب
kludge
U
سیستم نرم افزار موقت
parleys
U
مذاکره درباره صلح موقت
registers
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
parley
U
مذاکره درباره صلح موقت
truces
U
قرارداد متارکه موقت جنگ
truces
U
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
registering
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
parleying
U
مذاکره درباره صلح موقت
time charter
U
کرایه کردن موقت کشتی
truce
U
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truce
U
قرارداد متارکه موقت جنگ
stopgap
U
وسیله موقت دریچه انسداد
stopgaps
U
وسیله موقت دریچه انسداد
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
parleyed
U
مذاکره درباره صلح موقت
register
U
ذخیره موقت دستورات اجرایی
fifo
U
فضای ذخیره سازی موقت
print
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
printed
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
coffer-dam
U
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
suspended animation
U
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
prints
U
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzling
U
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles
U
سوسو زدن کور کردن موقت
output
U
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transients
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
blips
U
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
transients
U
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
blip
U
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
transient
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
jumper
U
اتصال موقت روی تخته مدار
jumpers
U
اتصال موقت روی تخته مدار
transient
U
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
dazzle
U
سوسو زدن کور کردن موقت
outputs
U
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
clipboards
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
dazzled
U
سوسو زدن کور کردن موقت
clipboard
U
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
stack
U
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
workfile
U
یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
holding station
U
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
stacked
U
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
station
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stacks
U
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
register
U
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registering
U
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
transient
U
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stationed
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
yard track
U
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
transients
U
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com