Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
previous question
U
موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cloture
U
کفایت مذاکرات
closures
U
رای کفایت مذاکرات
closure
U
رای کفایت مذاکرات
cloture
U
رای به کفایت مذاکرات دادن
closures
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
closure
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
autarchy
U
کفایت
commensurateness
U
کفایت
commensuteness
U
کفایت
efficiency
U
کفایت
competent
U
با کفایت
sufficiency
U
کفایت
plenty
U
کفایت
expertise
U
کفایت
qualification
U
کفایت
skill
U
کفایت
competence
U
کفایت
autarky
U
کفایت
competence
U
کفایت
inefficient
U
بی کفایت
sufficienty
U
کفایت
credential
U
کفایت
incapacious
U
بی کفایت
adequacy
U
کفایت
incompetent
U
بی کفایت
plentifully
U
بقدر کفایت
reach
U
کفایت کردن
suffices
U
کفایت کردن
competence
U
کفایت سررشته
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
بقدر کفایت
suffice
U
کفایت کردن
sufficed
U
کفایت کردن
suffice
U
کفایت کردن
sufficiently
U
بقدر کفایت
sufficing
U
کفایت کردن
lashongs
U
وفور کفایت
serve
U
کفایت کردن
be adequate
U
کفایت کردن
be enough
U
کفایت کردن
incommensurateness
U
عدم کفایت
sufficiently
<adv.>
U
بقدر کفایت
be sufficient
U
کفایت کردن
serves
U
کفایت کردن
served
U
کفایت کردن
last
[be enough]
U
کفایت کردن
insufficience
U
نابسندگی عدم کفایت
i have had sufficientfor
U
بقدر کفایت خوردم
insufficiency
U
نابسندگی عدم کفایت
efficiently
U
از روی کفایت و لیاقت
demurrer
U
ایراد عدم کفایت ادله
to go round
U
برای همه کفایت کردن
slouches
U
ادم بی کاره وبی کفایت
slouch
U
ادم بی کاره وبی کفایت
do
U
انجام دادن کفایت کردن
incompetently
U
از روی بی لیاقتی یا عدم کفایت
it is plenty good enough
U
بقدر کفایت خوب است
slouching
U
ادم بی کاره وبی کفایت
slouched
U
ادم بی کاره وبی کفایت
here is bread in plenty
U
نان بقدر کفایت هست
he is i. to do that
U
شایستگی یا کفایت کردن ان کار راندارد
dificiency
U
نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
effectiveness clock
U
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
pourparlers
U
مذاکرات
goings-on
U
مذاکرات
dealings
U
مذاکرات
transaction
U
خلاصه مذاکرات
negotiation
U
معاوضه مذاکرات
proceedings of the parliament
U
مذاکرات مجلس
minutes
U
خلاصه مذاکرات
minute
U
خلاصه مذاکرات
hansard
U
مذاکرات رسمی
record
U
صورت مذاکرات
proceed with deliberations
U
شروع مذاکرات
preliminary negotiations
U
مذاکرات مقدماتی
negotiations
U
معاوضه مذاکرات
break down of negotiation
U
تفکیک مذاکرات
negotiation result
U
حاصل مذاکرات
result of the negotiations
U
عاقبت مذاکرات
negotiation outcome
U
عاقبت مذاکرات
transactions
U
شرح مذاکرات
negotiation result
U
عاقبت مذاکرات
result of the negotiations
U
پی آمد مذاکرات
negotiation outcome
U
پی آمد مذاکرات
proceedings
U
شرح مذاکرات
negotiation result
U
پی آمد مذاکرات
progress of negotiations
U
پیشرفت مذاکرات
negotiation outcome
U
حاصل مذاکرات
result of the negotiations
U
حاصل مذاکرات
process of negotiations
U
روند مذاکرات
peace negotiations
U
مذاکرات صلح
round of negotiations
U
دور مذاکرات
negotiation round
U
دور مذاکرات
leader of the negotiations
U
سرپرست مذاکرات
chief negotiator
U
سرپرست مذاکرات
negotiator
U
سرپرست مذاکرات
failure of negotiations
U
شکست مذاکرات
result of the negotiations
U
نتیجه مذاکرات
negotiation outcome
U
نتیجه مذاکرات
negotiation result
U
نتیجه مذاکرات
peace negotiation
U
مذاکرات صلح
In the course of the discussions.
U
درطی مذاکرات ومباحثات
debates
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
debate
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
proceeding
U
پیشرفت خلاصه مذاکرات
debating
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
opening of negotiations
U
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
parliamentary discussions
U
گفتگوها یا مذاکرات مجلس
debated
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
quorum
U
اکثریت لازم برای مذاکرات
The negotiations were successful ( inconclusive ) .
U
مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
tamper
U
مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
put the question
U
مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
hansardize
U
متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
count out of the house
U
مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
negotiation
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiations
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
China has signalled
[its]
readiness to resume talks.
U
چین آمادگی
[خود را ]
برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
protocols
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
U
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
verbal note
U
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
motifs
U
موضوع
motif
U
موضوع
afair
U
موضوع
mattering
U
موضوع
subjects
U
موضوع
questions
U
موضوع
mattered
U
موضوع
subject
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
subjected
U
موضوع
proposition
U
موضوع
point
U
موضوع
matters
U
موضوع
propositions
U
موضوع
matter
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
topic
U
موضوع
criteria
U
موضوع
themes
U
موضوع
head
U
موضوع
themes
U
موضوع ها
subjects
U
موضوع ها
topics
U
موضوع ها
subject
[topic]
U
موضوع
topic
U
موضوع
issue
U
موضوع
objects
U
موضوع
topics
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
object
U
موضوع
objected
U
موضوع
objecting
U
موضوع
issued
U
موضوع
texts
U
موضوع
text
U
موضوع
theme
U
موضوع
plotless
U
بی موضوع
issues
U
موضوع
question
U
موضوع
questioned
U
موضوع
it is a question of money
U
موضوع بسته به
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
affaire d'honneur
U
موضوع شرافتی
at issue
U
موضوع بحث
sides of the question
U
اطراف موضوع
lemma
U
مقدمه موضوع
matter on hand
U
موضوع بحث
off the track
U
از موضوع پرت
What's on?
U
موضوع چه است؟
privity
U
موضوع محرمانه
res ipsa loquitur
U
موضوع گویاست
side show
U
موضوع فرعی
objective complement
U
مکمل موضوع
out of question
U
خارج از موضوع
not to the point
U
خارج از موضوع
not to point
U
بیرون از موضوع
monomaniac
U
دیوانه یک موضوع
What gives?
U
موضوع چه است؟
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com