Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sideshow
U
موضوع فرعی انحراف اتفاقی
sideshows
U
موضوع فرعی انحراف اتفاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
side issue
U
موضوع فرعی
side issues
U
موضوع فرعی
side show
U
موضوع فرعی
subplot
U
داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
deviations
U
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
deviation
U
انحراف مغناطیسی یا انحراف محور قطب نما انحراف ازمسیر
drifted
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifts
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drifting
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift
U
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
preccession
U
انحراف محور ژیروسکوپ انحراف ژیروسکوپی
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
subspecies
U
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
apparent wander
U
انحراف سمت ژیروسکوپی انحراف سمت ژیروسکوپ دراثر چرخش زمین
by pass
U
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
apparent recession
U
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
apogee
U
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
even tual
U
اتفاقی
coincidental
<adj.>
U
اتفاقی
accidental
<adj.>
U
اتفاقی
casual
[not planned]
<adj.>
U
اتفاقی
extrinsic
U
اتفاقی
accidents
U
اتفاقی
flukey
U
اتفاقی
random
<adj.>
U
اتفاقی
adventitious
<adj.>
U
اتفاقی
contingent
[accidental]
<adj.>
U
اتفاقی
episodic
U
اتفاقی
stochastical
<adj.>
U
اتفاقی
randomly
U
اتفاقی
chances
U
اتفاقی
contingency
U
اتفاقی
contingencies
U
اتفاقی
episodical
U
اتفاقی
casual
U
اتفاقی
casualness
U
اتفاقی
fortuitous
<adj.>
U
اتفاقی
fluky
U
اتفاقی
stochastic
<adj.>
U
اتفاقی
chancing
U
اتفاقی
chance
U
اتفاقی
occasional
U
اتفاقی
eventual
U
اتفاقی
chancier
U
اتفاقی
pick up
<idiom>
U
اتفاقی
chanceful
U
اتفاقی
casuale
U
اتفاقی
adventive
U
اتفاقی
adventitiouse
U
اتفاقی
accidentalism
U
اتفاقی
incidental
<adj.>
U
اتفاقی
chancy
U
اتفاقی
chanciest
U
اتفاقی
chanced
U
اتفاقی
accident
U
اتفاقی
haphazard
<adj.>
U
اتفاقی
haphazardly
U
اتفاقی
adventitiously
U
بطور اتفاقی
windfall profits
U
سود اتفاقی
casual labour
U
کارگر اتفاقی
stretch a point
<idiom>
U
اتفاقی پذیرفتن
incidental errors
U
خطاهای اتفاقی
incidental expenses
U
مخارج اتفاقی
incidental learning
U
یادگیری اتفاقی
happenstance
U
وقایع اتفاقی
incidental works
U
کارهای اتفاقی
randomly
U
اتفاقی الکی
chromatic
U
تصادفی اتفاقی
windfall loss
U
زیان اتفاقی
windfall gains
U
منافع اتفاقی
incidentally
<adv.>
U
بطور اتفاقی
accidental war
U
جنگ اتفاقی
fortuitousness
U
اتفاقی بودن
accidental reinforcement
U
تقویت اتفاقی
accidental error
U
خطای اتفاقی
fortuitcus fault
U
نقص اتفاقی
coincidentally
<adv.>
U
بطور اتفاقی
fortuitcus distortion
U
اعوجاج اتفاقی
fortuitously
<adv.>
U
بطور اتفاقی
incidentals time
U
زمان اتفاقی
circumstantial evidence
U
اماره اتفاقی
incidental memory
U
حافظه اتفاقی
as it happens
<adv.>
U
بطور اتفاقی
at random
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by accident
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by a coincidence
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by chance
<adv.>
U
بطور اتفاقی
accidently
<adv.>
U
بطور اتفاقی
stochatic procedures
U
رویههای اتفاقی
accidentalness
U
حالت اتفاقی
stochastic process
U
فرایند اتفاقی
accidentally
<adv.>
U
بطور اتفاقی
by happenstance
<adv.>
U
بطور اتفاقی
contingent liability
U
بدهی اتفاقی
contingent profit
U
سود اتفاقی
random
U
اتفاقی الکی
come across
<idiom>
U
اتفاقی دیدن
crop up
<idiom>
U
اتفاقی پدیدارشدن
by hazard
<adv.>
U
بطور اتفاقی
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
accidental sepcies
گونه های اتفاقی
accidental fall
U
ضربه فنی اتفاقی
hazardous
U
معاملات قماری اتفاقی
jitter
U
حرکت نامنظم اتفاقی
chare
U
کار روزمزد و اتفاقی
by accident or d.
U
بطور اتفاقی یا عمدی
char
U
کار روزمزد و اتفاقی
charring
U
کار روزمزد و اتفاقی
chars
U
کار روزمزد و اتفاقی
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
to happen to somebody
U
برای کسی اتفاقی
[بد]
افتادن
randomize
U
بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
accident damage to property
U
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
It was a mere accident that we met.
U
ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
come hell or high water
<idiom>
U
هیچ فرقی نمیکنه چه اتفاقی بیافته
drop a hint
<idiom>
U
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
random
U
بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
reportable incident
U
اتفاقی که قانونا باید گذارش داده شود
randomly
U
بی منظوری پیشامد اتفاقی همینطوری الله بختکی
fortuitism
U
اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
His coming here was quite accidental.
U
آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
wait up for
<idiom>
U
به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
I'm dying to know what happened.
U
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
fortuist
U
کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
chance medley
U
ادم کشی اتفاقی که باسوء قصدنبوده وغیرعمدی هم نبوده است
Can count on the fingers of one hand
<idiom>
U
رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست
[اتفاق نادر و به دفعات محدود]
variance
U
انحراف
diversion
U
انحراف
deflect
U
انحراف
lapses
U
انحراف
deflecting
U
انحراف
declination
U
انحراف
deflects
U
انحراف
convergence
U
انحراف
deflected
U
انحراف
aberrance
U
انحراف
diversions
U
انحراف
lapsing
U
انحراف
lapse
U
انحراف
perversions
U
انحراف
deviation
U
انحراف
perversity
U
انحراف
offsetting
U
انحراف
offset
U
انحراف
corruption
U
انحراف
perversion
U
انحراف
inclination
U
انحراف
detour
U
انحراف
detours
U
انحراف
digression
U
انحراف
aberration
U
انحراف
deviance
U
انحراف
distortion
U
انحراف
distortions
U
انحراف
agonic
U
بی انحراف
deviations
U
انحراف
slope
U
انحراف
metabasis
U
انحراف
sloped
U
انحراف
petty offence
U
انحراف
falloff
U
انحراف
obliqueness
U
انحراف
leeway
U
انحراف
slopes
U
انحراف
deflection
U
انحراف
skews
U
انحراف
skew
U
انحراف
skewing
U
انحراف
deflections
U
انحراف
deviancy
U
انحراف
deviations
U
انحراف سمتی
deviate
U
انحراف ورزیدن
deviating
U
انحراف ورزیدن
deviates
U
انحراف ورزیدن
deviated
U
انحراف ورزیدن
aberration
کج راهی انحراف
refraction
U
تجزیه انحراف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com