Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
Other Matches
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
ter
U
سه باره
rampart
U
باره
one-off
U
یک باره
one-offs
U
یک باره
rampire
U
باره
lake rampart
U
اب باره
in regard to
U
در باره
in relation to
U
در باره
regarded
U
بابت باره
regards
U
باره نسبت
regards
U
بابت باره
regarded
U
باره نسبت
regard
U
باره نسبت
regard
U
بابت باره
tartar
U
باره دندان
one-night stands
U
برنامهی یک باره
to sputter
[about]
U
تف پراندن
[در باره ]
on
U
بالای در باره
herein
U
در این باره
Impressionism
U
در باره ادراک
one-night stand
U
برنامهی یک باره
tartars
U
باره دندان
here
U
در این باره
aftercrop
U
حاصل دوم باره
countermark
U
انگ دوم باره
rearrngement
U
ترتیب دوم باره
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
reapparition
U
فهور دوم باره
tartarous
U
دارای باره دندان
re order
U
سفارش دوم باره
with relation to
U
نسبت به راجع به در باره
you do me injustice
U
در باره من بی عدالتی می کنید
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
سخن گفتن در باره چیزی
he is an a. on that
U
سخن او دراین باره است
for the rest
U
اما در باره باقی مطالب
information
[on]
about somebody]
[something]
U
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
prejudicate
U
بی رسیدگی رای دادن در باره
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
information
[on]
about somebody]
[something]
U
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
multipoint
U
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
to sputter
[about]
U
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
to ruminate on something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to meditate on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to contemplate about/on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
to theorize
[about something]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to theorise
[about something]
[British E]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
disclosures
U
عمل بیان در باره چیزی
disclosure
U
عمل بیان در باره چیزی
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
what do you think of him?
U
عقیده شما در باره او چیست
information
[on]
about somebody]
[something]
U
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
what say you to a cinema?
U
در باره سینما چه عقیده دارید
to sputter
[about]
U
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
argument
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to make of something
U
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
What do you make of this
[it]
?
U
نظر شما در باره این چه است؟
vallum
U
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to theorise
[about something]
[British E]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to consult with somebody about something
U
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to do one right
U
عدالت در باره کسی بجا اوردن
to have a different view of
[ opinion about]
something
U
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
اظهار نظر دادن در باره چیزی
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to get an overview
[of something]
U
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
argue
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
arguing
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
to talk out a bill
U
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
urologic
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
urological
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
geostrategy
U
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
motif
U
موضوع
subjects
U
موضوع ها
subjects
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
subjected
U
موضوع
subject
U
موضوع
themes
U
موضوع ها
plotless
U
بی موضوع
head
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
matters
U
موضوع
mattering
U
موضوع
matter
U
موضوع
proposition
U
موضوع
propositions
U
موضوع
topics
U
موضوع ها
subject
[topic]
U
موضوع
motifs
U
موضوع
topic
U
موضوع
afair
U
موضوع
mattered
U
موضوع
topics
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
question
U
موضوع
questioned
U
موضوع
questions
U
موضوع
texts
U
موضوع
text
U
موضوع
themes
U
موضوع
theme
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
issue
U
موضوع
issues
U
موضوع
point
U
موضوع
issued
U
موضوع
objecting
U
موضوع
topic
U
موضوع
objects
U
موضوع
object
U
موضوع
criteria
U
موضوع
objected
U
موضوع
case
U
موضوع حالت
issued
U
موضوع دعوی
issued
U
موضوع شماره
cases
U
موضوع حالت
issue
U
موضوع شماره
subduce
U
موضوع کردن
it is a question of money
U
موضوع بسته به
in question
U
موضوع بحث
in contestation
U
موضوع بحث
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
lemma
U
مقدمه موضوع
issue
U
موضوع دعوی
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
matter on hand
U
موضوع بحث
monomaniac
U
دیوانه یک موضوع
not to point
U
بیرون از موضوع
not to the point
U
خارج از موضوع
postulate
U
اصل موضوع
grievance
U
موضوع شکایت
side show
U
موضوع فرعی
sides of the question
U
اطراف موضوع
sign position
U
موضوع علامت
What is it all about ?
U
موضوع چیست ؟
objected
U
موضوع منظره
subject and predicate
U
موضوع و محمول
subject of debate
U
موضوع دعوی
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
universe of discourse
U
موضوع بحث
objecting
U
موضوع منظره
res ipsa loquitur
U
موضوع گویاست
postulated
U
اصل موضوع
out of question
U
خارج از موضوع
objective complement
U
مکمل موضوع
off the track
U
از موضوع پرت
businesses
U
موضوع تجارت
business
U
موضوع تجارت
decades
U
ده موضوع یا رویداد
privity
U
موضوع محرمانه
postulating
U
اصل موضوع
postulates
U
اصل موضوع
objects
U
موضوع منظره
What's up?
U
موضوع چه است؟
subjecting
U
شیی موضوع
side issues
U
موضوع فرعی
subject
U
رعایا موضوع
affaire d'honneur
U
موضوع شرافتی
at issue
U
موضوع بحث
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com