English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
case U موضوع حالت
cases U موضوع حالت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
propositioning U موضوع
questions U موضوع
propositions U موضوع
afair U موضوع
motifs U موضوع
themes U موضوع
motif U موضوع
theme U موضوع
questioned U موضوع
propositioned U موضوع
proposition U موضوع
themes U موضوع ها
subjects U موضوع ها
topics U موضوع ها
mattered U موضوع
matter U موضوع
subject [topic] U موضوع
texts U موضوع
matters U موضوع
mattering U موضوع
question U موضوع
text U موضوع
topic U موضوع
issued U موضوع
objects U موضوع
topic U موضوع
criteria U موضوع
subject U موضوع
head U موضوع
objecting U موضوع
direct objects U موضوع
object U موضوع
topics U موضوع
objected U موضوع
issues U موضوع
plotless U بی موضوع
point U موضوع
subjecting U موضوع
subjects U موضوع
issue U موضوع
indirect objects U موضوع
subjected U موضوع
lemma U مقدمه موضوع
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
issued U موضوع شماره
issue U موضوع شماره
beside the question U خارج از موضوع
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
monomaniac U دیوانه یک موضوع
subduce U موضوع کردن
postulates U اصل موضوع
postulated U اصل موضوع
matter on hand U موضوع بحث
irrelevant U خارج از موضوع
issue U موضوع دعوی
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
postulate U اصل موضوع
not to point U بیرون از موضوع
not to the point U خارج از موضوع
in contestation U موضوع بحث
subject matter U موضوع اصلی
subject matter U مطلب موضوع
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
side show U موضوع فرعی
sides of the question U اطراف موضوع
businesses U موضوع تجارت
subject of debate U موضوع دعوی
decade U ده موضوع یا رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
business U موضوع تجارت
in question U موضوع بحث
issues U موضوع دعوی
subject and predicate U موضوع و محمول
out of question U خارج از موضوع
objective complement U مکمل موضوع
postulating U اصل موضوع
off the track U از موضوع پرت
issues U موضوع شماره
issued U موضوع دعوی
universe of discourse U موضوع بحث
privity U موضوع محرمانه
it is a question of money U موضوع بسته به
sign position U موضوع علامت
What is happening? U موضوع چه است؟
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
side issue U موضوع فرعی
side issues U موضوع فرعی
subjected U شیی موضوع
subject U رعایا موضوع
subject U شیی موضوع
objects U موضوع منظره
objecting U موضوع منظره
subjected U رعایا موضوع
subjecting U شیی موضوع
subjecting U رعایا موضوع
What gives? U موضوع چه است؟
What's up? U موضوع چه است؟
subjects U رعایا موضوع
What's going on? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
What's cooking? U موضوع چه است؟
What's the matter? U موضوع چیه؟
What's wrong? U موضوع چه است؟
What's on? U موضوع چه است؟
subjects U شیی موضوع
objected U موضوع منظره
object U موضوع منظره
indirect objects U موضوع منظره
at issue U موضوع بحث
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
recitation U تعریف موضوع
What's behind all this? U موضوع چه است؟
recitations U تعریف موضوع
direct objects U موضوع منظره
problems U معما موضوع
problem U معما موضوع
grievance U موضوع شکایت
subjects U مبحث موضوع مطالعه
gambit U بذله موضوع بحث
gambits U بذله موضوع بحث
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
causes U موضوع منازع فیه
causing U موضوع منازع فیه
it is a question of money U موضوع پول است
contenting U موضوع یک برنامه یا متن
embroglio U گیر موضوع غامض
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
cause U موضوع منازع فیه
plotted U موضوع اصلی توط ئه
subject U مبحث موضوع مطالعه
monographs U رساله درباره یک موضوع
monograph U رساله درباره یک موضوع
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
subjected U مبحث موضوع مطالعه
content U موضوع یک برنامه یا متن
matter in hand U موضوع مورد بحث
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
question in dispute U موضوع متنازع فیه
plot U موضوع اصلی توط ئه
reagent U موضوع ازمایش روانی
plots U موضوع اصلی توط ئه
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
there U دراین موضوع انجا
the matter is perplexed U موضوع درهم است
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com