English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
local U موضعی
locals U موضعی
topical U موضعی
focal U موضعی
local <adj.> U موضعی
regional <adj.> U موضعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locally U بطور موضعی
ischaemia U کم خونی موضعی
localization U موضعی کردن
ischmia U کم خونی موضعی
concentrated or single load U بار موضعی
local anasthesia U بیهوشی موضعی
local velocity U سرعت موضعی
ischemia U کم خونی موضعی
local paraysis U فلج موضعی
local oscillator U اوسیلاتور موضعی
gripe U تشنج موضعی
local U مکانی موضعی
spot lamp U لامپ موضعی
position warfare U نبرد موضعی
position warfare U جنگ موضعی
position defense U دفاع موضعی
spot check U مقابله موضعی
spot check U بررسی موضعی
spot checks U مقابله موضعی
spot checks U بررسی موضعی
spasm U تشنج موضعی
spasms U تشنج موضعی
position correction U تصحیحات موضعی
locals U مکانی موضعی
transient ischemia U کم خونی موضعی موقت
local deformation U تغییر شکل موضعی
focal seizure U حمله صرعی موضعی
depression U فرو رفتگی موضعی
depressions U فرو رفتگی موضعی
local action U تخلیه موضعی باتری
asymmetric local deformation U تغییر شکل موضعی بی تقارن
to anaesthetize locally U سر کردن بیهوشی موضعی زدن
osteomyelitis U التهاب موضعی و مخرب استخوان
localising U محلی کردن موضعی ساختن
localises U محلی کردن موضعی ساختن
novocain U ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
localizes U محلی کردن موضعی ساختن
localizing U محلی کردن موضعی ساختن
localize U محلی کردن موضعی ساختن
naps U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity U میزان برداری دوران موضعی سیال
napping U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napped U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nap U نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nipped U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
waisting U کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
nibbler U ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com