English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computer music U موسیقی کامپیوتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something U از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
melodies U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody U مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
MIDI Mapper U برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI file U فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
internally stored program U کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
computerization U عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
automation U کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
ear for music U موسیقی
treble staff U موسیقی
music U موسیقی
treble clef U موسیقی
ragtime U در موسیقی
pricked U نقطه نت موسیقی
prick U نقطه نت موسیقی
boogies U موسیقی بوگی
boogieing U موسیقی بوگی
boogies U موسیقی راک
boogieing U موسیقی راک
beats U ضربت موسیقی
boleros U موسیقی بولرو
ragtime U موسیقی ضربی
background sound U موسیقی پس زمینه
beat U ضربت موسیقی
boogie U موسیقی راک
boogie U موسیقی بوگی
boogied U موسیقی راک
boogied U موسیقی بوگی
pricking U نقطه نت موسیقی
fa U چهارمین نت موسیقی
jazz U موسیقی جاز
play music U موسیقی ساختن
make music U موسیقی ساختن
background music U موسیقی پس زمینه
ambient music U موسیقی پس زمینه
background sound U موسیقی متن
background music U موسیقی متن
ambient music U موسیقی متن
euterpe U الهه موسیقی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
quire U گروه کر [موسیقی]
chamber music U موسیقی مجلسی
disco U موسیقی دیسکو
discos U موسیقی دیسکو
pricks U نقطه نت موسیقی
instructor of music U مشاق موسیقی
devotion to music U دلبستگی به موسیقی
musical instruments U الت موسیقی
musical instrument U الت موسیقی
musicians U موسیقی دان
musical ability U توانش موسیقی
opus U قطعه موسیقی
musicality U ذوق موسیقی
musicality U برابری با موسیقی
musical language U زبان موسیقی
fortes U موسیقی بلند
music halls U سالن موسیقی
music hall U سالن موسیقی
musicalness U ذوق موسیقی
musicologist U موسیقی شناس
musician U موسیقی دان
noting U نت موسیقی نوشتن
music therapy U موسیقی درمانی
carillon U زنگهای موسیقی
carillons U زنگهای موسیقی
philharmonic U عاشق موسیقی
musicology U موسیقی شناسی
noteless U غیر موسیقی
music synthesizer U ایجادکننده موسیقی
opuses U قطعه موسیقی
concerto U قطعه موسیقی
unvocal U بدون موسیقی
instrumentally U با الت موسیقی
subdominant U نت چهارم موسیقی
musicalness U برابری با موسیقی
concertos U قطعه موسیقی
note U نت موسیقی نوشتن
forte U موسیقی بلند
notes U نت موسیقی نوشتن
anvil U سندان [آلت موسیقی]
stroke [guitar] U زدن [گیتار] [موسیقی]
notes U اهنگ صدا نت موسیقی
noting U اهنگ صدا نت موسیقی
symphonies U قطعه طولانی موسیقی
reed U الت موسیقی بادی
gavotte U موسیقی این رقص
tablature U نوعی علائم موسیقی
symphony U قطعه طولانی موسیقی
glockenspiel U نوعی الت موسیقی
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
castanet U یک نوع الت موسیقی
dulcet U نوعی الت موسیقی
bandsman U عضو دستهء موسیقی
melody U صدای موسیقی نوا
musically U مطابق اصول موسیقی
bandsmen U عضو دستهء موسیقی
melodies U صدای موسیقی نوا
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
tin pan alley U جماعت موسیقی دانان
note U اهنگ صدا نت موسیقی
soundtrack U موسیقی ضبط شده
medleys U قطعه موسیقی مختلط
medley U قطعه موسیقی مختلط
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
percussion instrument U الات موسیقی ضربی
duo U اواز یا موسیقی دونفری
duos U اواز یا موسیقی دونفری
immusical U خارج ازقواعد موسیقی
soundtracks U موسیقی ضبط شده
postlude U قطعه موسیقی پایان
intermezzo U قطعه موسیقی کوتاه
serenades U قطعه موسیقی عاشقانه
timpano U دهل [ساز موسیقی]
to play [the] harp U چنگ زدن [موسیقی]
to harp U چنگ زدن [موسیقی]
marching U موسیقی نظامی یا مارش
marches U موسیقی نظامی یا مارش
marched U موسیقی نظامی یا مارش
march U موسیقی نظامی یا مارش
timpani U تیمپانی ها [ساز موسیقی]
timpano U کوس [ساز موسیقی]
kettledrums U کوسها [ساز موسیقی]
timpani U کوسها [ساز موسیقی]
kettledrums U دهل ها [ساز موسیقی]
timpani U دهل ها [ساز موسیقی]
kettledrums U تیمپانی ها [ساز موسیقی]
duet U قطعه موسیقی یا اوازدونفری
serenade U قطعه موسیقی عاشقانه
bands U دستهء موسیقی اتحاد
band U دستهء موسیقی اتحاد
chimes U ترتیب زنگهای موسیقی
banstand U محل دستهء موسیقی
euphonium U یکجورالت موسیقی بادی
chiming U ترتیب زنگهای موسیقی
chimed U ترتیب زنگهای موسیقی
lyrical U غزلی موسیقی یا شعربزمی
serenading U قطعه موسیقی عاشقانه
etude U قطعهء موسیقی کوتاه
plainsong U سرودمناجاتی و بدون موسیقی
wind instrument U الات موسیقی بادی
wind instruments U الات موسیقی بادی
serenaded U قطعه موسیقی عاشقانه
chime U ترتیب زنگهای موسیقی
plays U الت موسیقی نواختن
playing U الت موسیقی نواختن
octave U نتهای هشتگانه موسیقی
duets U قطعه موسیقی یا اوازدونفری
octaves U نتهای هشتگانه موسیقی
played U الت موسیقی نواختن
play U الت موسیقی نواختن
gavote U موسیقی این رقص
saxophone U نوعی الت موسیقی بادی
orpheus U ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
harmonica U الت موسیقی شبیه سنتور
harmonicas U الت موسیقی شبیه سنتور
He is a mediocre musician . U موسیقی دان پرمایه یی نیست
nocturne U قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
offbeat U قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
nocturnes U قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
preattunement U کوک از قبل [آلت موسیقی]
saxophones U نوعی الت موسیقی بادی
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
rhapsodies U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
rhapsody U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
go-go U وابسته به رقصگر موسیقی راک
go-go U وابسته به رقص با موسیقی راک
combos U دسته کوچک موسیقی جاز
combo U دسته کوچک موسیقی جاز
sext U یک ششم نوعی الت موسیقی
masque U نمایش توام با موسیقی ورقص
fugues U نوعی الت بادی موسیقی
fugue U نوعی الت بادی موسیقی
midi U میانجی رقمی الات موسیقی
reed organ U یکنوع الت موسیقی بادی
cithara U یکنوع الت موسیقی قدیمی
glee U ساز و نواز اسباب موسیقی
harmonist U موسیقی دان متخصص تطبیق روایات
celesta U نوعی الت موسیقی شبیه پیانو
set pieces U قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
apollo U خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
ballets U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
earless U بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
ballet U اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
audiophile U شخص موسیقی دوست علاقمند بموسیقی
mi U سومین نوت گام دیاتونیک موسیقی
high fidelity music reproducing system U سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com