English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
discount house U موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
factoring agent U فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
discount house U موسسه تنزیل
discount with U تنزیل کردن برات
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
drawers U محال علیه برات برات کش
drawer U محال علیه برات برات کش
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
me seems U مینماید
he seems to be tired U خسته مینماید
cash dispensers U پرداخت مینماید
cash dispenser U پرداخت مینماید
he looks brave U او دلیر مینماید
methinks U چنین مینماید
it look as if U چنین مینماید که گویی
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
discount U تنزیل
discounted U تنزیل
interest U تنزیل
interests U تنزیل
discounting U تنزیل
discounts U تنزیل
constant speed unit U گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
liquid consonants U حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
fluctuation U ترقی و تنزیل
factoring agent U عامل تنزیل
rate of discount U نرخ تنزیل
bill broker U واسطه تنزیل
degrades U تنزیل رتبه
bank discount U تنزیل بانکی
usurious U تنزیل خوار
discount broker U دلال تنزیل
degrade U تنزیل رتبه
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
portal to portal U وابسته بمدتی که کارگر از درورودی تا شروع بکار صرف مینماید
awards U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
award U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
social discount rate U نرخ تنزیل اجتماعی
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
rediscount rate U نرخ تنزیل مجدد
discount rate policy U سیاست نرخ تنزیل
discount without recourse U تنزیل بدون حق رجوع
discounted value U ارزش تنزیل شده
bank rate of discount U نرخ رسمی تنزیل
the interst accumulated U تنزیل ان روی هم رفت
to put out money to interest U پول تنزیل دادن
causeway U جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
causeways U جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
photochemistry U رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
acanthosisnigricans U بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
wrongshipped U محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
aperture U اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
By an inconceivable trick( trickery) . U با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد
rock garden U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
apertures U اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
rock gardens U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
downgrading U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
discounts U با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
downgraded U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrade U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrades U جمع و جور کردن تنزیل رتبه
discount U با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
bottoms U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
discounting U با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
bottom U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
discounted U با دادن تنزیل قبل از سررسیدنقد کردن
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
penstock U لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
discounted cash flow U مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
halucinogenic U مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
keloid U برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
compressor U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
compressors U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
delays U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delay U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jet diffusion basin U حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد
delaying U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
bank rate U مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
observation pipe U لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
acronyms U کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
the story is probale U این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
point set curve U منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
knocked down U کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
instituted U موسسه
establishment U موسسه
enterprises U موسسه
establishments U موسسه
enterprise U موسسه
institute U موسسه
stablishment U موسسه
institution U موسسه
corporation U موسسه
corporations U موسسه
inst U موسسه
institutes U موسسه
instituting U موسسه
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
installation property U مایملک موسسه
bindery U موسسه صحافی
pawnshop U موسسه رهنی
credit institution U موسسه اعتباری
economic unit U موسسه دولتی و ...
finance house U موسسه مالی
charities U موسسه خیریه
civilian enterprise U موسسه غیرنظامی
charitable institution U موسسه خیریه
charity U موسسه خیریه
foundress U موسسه بانیه
correctional institution U موسسه تادیبی
translation agency U موسسه ترجمه
entities U موسسه مستقل
entity U موسسه مستقل
foundation U موسسه خیریه
businesses U موسسه بازرگانی
business U موسسه بازرگانی
enterprise U موسسه اقتصادی
installation U موسسه نظامی
enterprises U موسسه اقتصادی
closed shops U موسسه کارشناسی
installations U موسسه نظامی
closed shop U موسسه کارشناسی
records U اسناد
chain of authorities of a tradition U اسناد
material U اسناد
materials U اسناد
documents U اسناد
attribution U اسناد
imputation U اسناد
predication U اسناد
delation U اسناد
ascription U اسناد
bill of e. U برات
draft U برات
bill of exchange U برات
bill exchange U برات
drawers U برات کش
drafted U برات
drawer U برات کش
bill of exgchange U برات
drafts U برات
cheque U برات
honouring U برات
bills U برات
cheques U برات
bill U برات
honored U برات
honoring U برات
honour U برات
honoured U برات
honours U برات
honors U برات
financial intermediary U موسسه مالی واسطه
social service U موسسه تعاون اجتماعی
carriers U موسسه حمل و نقل
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
shipping agent U موسسه حمل کالا
carrier U موسسه حمل و نقل
joint enterprise U موسسه اقتصادی مشترک
sovkhoz U موسسه کشاورزی وروستایی
social welfare U موسسه رفاه اجتماعی
jobholder U عضو ثابت موسسه
establishments U موسسه دسته کارکنان
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
nonprofit firm U موسسه غیر انتفاعی
enterprise U موسسه یا بنگاه اقتصادی
establishment U موسسه دسته کارکنان
wiring U موسسه سیم سازی
consolidation U ادغام دو یا چند موسسه
enterprises U موسسه یا بنگاه اقتصادی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com