English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
lagate a latere U نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
liberal gift U بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
cable laid rope U طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
alphanumeric U عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
brass bands U دسته موزیکی که
brass band U دسته موزیکی که
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
kanat U نوعی گلیم ترکی [روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
thready U رشته رشته باصدای باریک
thread U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
fiberize U رشته رشته کردن
threads U رشته رشته شدن
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
viewed U منظره
viewing U منظره
scenery U منظره
scenes U منظره
viewless U بی منظره
view U منظره
panoramas U منظره
prospected U منظره
prospecting U منظره
field of view U منظره
view U منظره
prospect U منظره
spectacle U منظره
scene U منظره
perspectives U منظره
perspective U منظره
spectacles U منظره
prospects U منظره
visions U منظره
vision U منظره
gig lamps U منظره
views U منظره
panorama U منظره
picturing U منظره
picture U منظره
pictured U منظره
pictures U منظره
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
landscaping U منظره طبیعی
outside view U منظره خارجی
sights U نظر منظره
exploded view U منظره بریده
landscaping U دورنما منظره
to sight land U دیدن منظره
bird's eye U منظره هوایی
landscape U منظره طبیعی
sightliness U منظره دار
waterscape U منظره اب دریا
landscape painting U منظره سازی
landscape U دورنما منظره
landscaped U دورنما منظره
landscaped U منظره طبیعی
landscapes U دورنما منظره
landscapes U منظره طبیعی
direct objects U موضوع منظره
nocturnes U نقاشی از منظره شب
seascapes U منظره دریایی
landscape paiting U منظره سازی
sight U نظر منظره
objects U موضوع منظره
objecting U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
object U موضوع منظره
indirect objects U موضوع منظره
nocturne U نقاشی از منظره شب
seascape U منظره دریایی
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
panorama U منظره باز ووسیع
panoramas U منظره باز ووسیع
blurred U منظره مه الود لک کردن
seascapes U منظره هوایی دریا
sight U منظره دستگاه سایت
sights U منظره دستگاه سایت
seascape U منظره هوایی دریا
moonscape U منظره سطح ماه
panoramic view U منظره پهنه نما
blur U منظره مه الود لک کردن
foreground U منظره جلو عکس
shots U منظره فیلمبرداری شده
picturesque U بدیع خوش منظره
scenograph U منظره نقاشی شده
sea piece U نقاشی منظره دریا
outlook U منظره چشم داشت
blurs U منظره مه الود لک کردن
blurring U منظره مه الود لک کردن
shot U منظره فیلمبرداری شده
She was fascinated by the view. U غرق تماشای منظره بود
grainer U نقاش منظره ها و پردههای نمایش
he wondered at the sight U ازدیدن ان منظره تعجب کرد
The sight sent cold shiners down my back . U آن منظره تمام بدنم رالرزاند
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
phantasmagoria U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
exploded view U منظره شکافته شده مدل بریده
phantasmagorias U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
prose idyl U شرح منظره یا رویدادی اززندگی به نثر
spectacular U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
spectaculars U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
vista U منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
vistas U منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
attorney U نماینده
representatives U نماینده
deputy U نماینده
commissioner U نماینده
factor U نماینده
indicator U نماینده
attorneys U نماینده
factors U نماینده
doer U نماینده
doers U نماینده
mercantile agent U نماینده
proxy U نماینده
representative U نماینده
commissioners U نماینده
delegated U نماینده
delegates U نماینده
delegating U نماینده
agent U نماینده
deligate U نماینده
delegate U نماینده
agents U نماینده
indicatory U نماینده
indicant U نماینده
nominee U نماینده
nominees U نماینده
deputies U نماینده
dept U نماینده
depts U نماینده
agencies U نماینده
representatives U نماینده ها
proctor U نماینده
delegates U نماینده ها
agency U نماینده
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
envoi U مامور نماینده
deputy U وکیل نماینده
election U انتخاب نماینده
sales agent U نماینده فروش
sales representative U نماینده فروش
sole agent U نماینده انحصاری
law agent U نماینده قضایی
deputies U وکیل نماینده
customs agent U نماینده گمرکی
jack and gill U دونامه نماینده ........
internunico U نماینده پاپ
envoys U مامور نماینده
deputations U نماینده نمایندگی
legate U نماینده پاپ
stack indicator U نماینده پشته
Members of Parliament U نماینده مجلس
Member of Parliament U نماینده مجلس
legates U نماینده پاپ
expessive U حاکی نماینده
insurance agent U نماینده بیمه
envoy U مامور نماینده
law agent U نماینده حقوقی
walking delegate U نماینده سیار
parliamentarians U نماینده مبرز
priority indicator U نماینده اولویت
representation U تمثال نماینده
representations U تمثال نماینده
represented U نماینده بودن
represents U نماینده بودن
opostolic delegate U نماینده پاپ
representative elements U عناصر نماینده
overseas agent U نماینده خارجی
pathognomic U نماینده ناخوشی
pathognomomical U نماینده ناخوشی
permanent deligate U نماینده دایمی
parliamentarian U نماینده مبرز
marker ship U کشتی نماینده
manufacturers' agent U نماینده تولیدکننده
manufacturer's agent U نماینده تولیدکننده
represent U نماینده بودن
consular agent U نماینده کنسولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com