Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (1823 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
popularised
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularises
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularising
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularize
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularized
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizes
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizing
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lowest common denominators
U
عامه پسند
lowest common denominator
U
عامه پسند
conventional
U
مورد قبول عامه
putative
U
مفروض مورد قبول عامه
savory
U
مورد پسند
savoury
U
مورد پسند
public information
U
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
flavoursome
U
مورد پسند
[غذا]
admired
U
پسند کردن
admire
U
پسند کردن
admires
U
پسند کردن
recaption
U
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
to make observations
[about]
[on]
U
تامل کردن
[در مورد]
[به]
call option
U
خیارمشتری در مورد کم کردن ثمن
to grumble about the weather
U
مورد هوا گله کردن
litigating
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
stick one's neck out
<idiom>
U
مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
to weigh in
[on something]
U
اظهار نظر کردن
[در مورد چیزی]
to gather information
[about; on]
U
جمع آوری کردن اطلاعات
[در مورد]
litigated
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigates
U
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
to beg the question
U
نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
condemns
U
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
interrogating
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
interrogated
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
condemning
U
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
condemn
U
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
interrogates
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
All is ephemeral , the fame and the famous .
U
شهرت ومشهور هردو درگذرند
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
lady's man
<idiom>
U
مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
hold court
<idiom>
U
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
hard hyphen
U
خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
padding
U
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
sadden
U
[مواد افزودنی به پاتیل رنگ جهت تیره کردن رنگ مورد نظر]
the public
U
عامه
omnibuses
U
عامه
plebs
U
عامه
omnibus
U
عامه
the common people
U
عامه
public
U
عامه
public
U
عامه اشکار
public interest
U
منافع عامه
public works
U
فواید عامه
public interests
U
مصالح عامه
endowments to the public
U
اوقاف عامه
folkway
U
عقیده عامه
popularity
U
قابل قبول عامه
popularity
U
جلب محبوبیت عامه
endowment for the benefit of the public
U
وقف بر مصالح عامه
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
plebiscitary
U
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
newsworthy
U
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
jack johnson
U
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
popular
U
معروف
demotic
U
معروف
of renown
U
معروف
tyupical
U
معروف
well known
U
معروف
reputable
U
معروف
well-known
U
معروف
known
U
معروف
grand
U
معروف
grandest
U
معروف
grander
U
معروف
approbation
U
پسند
choices
U
پسند
choice
U
پسند
choicer
U
پسند
choicest
U
پسند
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
utilitarianism
U
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
well known
U
معروف مشهور
alleged
U
بقول معروف
magnific
U
معروف برجسته
rents
U
معروف نامور
brand leader
U
مارک معروف
famous
U
معروف نامی
starry
U
درخشان معروف
renting
U
معروف نامور
allegedly
U
بقول معروف
renowned
U
معروف نامور
rented
U
معروف نامور
known
U
مشهور معروف
as they say
U
به قول معروف
miminy piminy
U
مشکل پسند
f.in taste
U
مشکل پسند
vervain
U
گل شاه پسند
stupendous
<adj.>
U
قابل پسند
wonderful
<adj.>
U
قابل پسند
popular
U
توده پسند
popular
U
مردم پسند
wondrous
<adj.>
U
قابل پسند
food preference
U
پسند غذایی
admirable
<adj.>
U
قابل پسند
startling
<adj.>
U
قابل پسند
prodigious
<adj.>
U
قابل پسند
amazing
<adj.>
U
قابل پسند
astonishing
<adj.>
U
قابل پسند
astounding
<adj.>
U
قابل پسند
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
قابل پسند
marvellous
[British]
<adj.>
U
قابل پسند
verbena
U
گل شاه پسند
marvelous
[American]
<adj.>
U
قابل پسند
zerophytes
U
خشکی پسند
mainlines
U
همه پسند
mainlined
U
همه پسند
mainline
U
همه پسند
hard to please
U
مشکل پسند
dodo
U
کهنه پسند
dodoes
U
کهنه پسند
dodos
U
کهنه پسند
self conscious
U
خود پسند
self affected
U
خود پسند
fuddy-duddy
U
دیر پسند
fuddy-duddies
U
دیر پسند
finicky
U
دیر پسند
fastidious
U
مشکل پسند
mainlining
U
همه پسند
admiration
U
پسند تحسین
xerophytes
U
خشکی پسند
picksome
U
مشکل پسند
admiring
U
پسند امیز
popularly
U
بطورعوام پسند
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
unheard
U
غیر معروف غریب
come back
<idiom>
U
دوباره معروف شدن
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
cif
U
فرمت میانی معروف
to create an image for oneself as somebody
U
معروف و مشهور شدن
delivery groups
U
گروه معروف پیام
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
lantana
U
شاه پسند گرمسیری
mangrove
U
خانواده شاه پسند
mangroves
U
خانواده شاه پسند
miminy piminy
U
دیر پسند خودساز
vulgarizer
U
عوام پسند کننده
duration curve
U
معروف به منحنی دبی کلاسه
songwriter
U
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
put on the map
<idiom>
U
باعث معروف شدن مکانی
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
finicking
U
جلوه فروش مشکل پسند
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
cp/m
U
سیستم عامل معروف برای ریزکامپیوتر ها
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
lemon plant
U
یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
b. horizon
U
طبقه ب که به لایه تمرکزمواد در پروفیل خاک معروف است
voodoo
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
part
U
قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
PPQN
U
قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود
vigilantes
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
scylla
U
صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
vigilante
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
RTFM
U
خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
chap book
U
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
tink and grow rich
1
خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1
strong
1
To be capable of quoting
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
set the record straight
2
مهرآسا
2
امر به معروف و نهی از منکر
2
امر به معروف و نهی از منکر
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com