Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
to receive attantion
U
مورد توجه قرار گرفتن
to ingratite oneself
U
خودرا طرف توجه قرار دادن خود شیرینی کردن
condemning
U
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemns
U
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemn
U
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
ingurgitate
U
فرا گرفتن زیاد پر کردن
overlie
U
قرار گرفتن خفه کردن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
polestar
U
هادی مورد توجه
To take into consideration. To consider.
U
مورد توجه قراردادن
objective point
U
سمت مورد توجه
object point
U
سمت مورد توجه
favouritism
U
افراد مورد توجه
unregarded
U
مورد توجه قرارنگرفته
receive attention
U
مورد توجه واقع شدن
steal the show
<idiom>
U
دراجرا مورد توجه بودن
appose
U
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
dandyism
U
توجه زیاد به لباس
lionization
U
توجه زیاد به شخص
meticulous attention
U
دقت و توجه زیاد
interfere
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interferes
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
ingratiating
U
طرف توجه قرار دادن
ingratiate
U
طرف توجه قرار دادن
ingratiates
U
طرف توجه قرار دادن
ingratiated
U
طرف توجه قرار دادن
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
to be in great request
U
مورد احتیاج زیاد بودن
them by his politeness
U
با ادب خود را طرف توجه قرار داد
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
marginalized
U
مورد کمتوجهی قرار دادن
to bring odium on
U
مورد نفرت قرار دادن
inveighing
U
مورد حمله قرار دادن
inveighed
U
مورد حمله قرار دادن
inveigh
U
مورد حمله قرار دادن
utilize
U
مورد استفاده قرار دادن
go for
U
مورد حمله قرار دادن
marginalizes
U
مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalizing
U
مورد کمتوجهی قرار دادن
inveighs
U
مورد حمله قرار دادن
take to task
U
مورد مواخذه قرار دادن
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن
invaded
U
مورد تجاوز قرار دادن
invade
U
مورد تجاوز قرار دادن
invading
U
مورد تجاوز قرار دادن
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن
applique
U
مورد استفاده قرار گرفته
unquestioned
U
مورد بازپرسی قرار نگرفته
to assent
U
مورد موافقت قرار دادن
invades
U
مورد تجاوز قرار دادن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن
marginalising
U
مورد کمتوجهی قرار دادن
viewless
U
مورد نظر قرار نگرفته
marginalize
U
مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalised
U
مورد کمتوجهی قرار دادن
marginalises
U
مورد کمتوجهی قرار دادن
ingratiatory
U
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
rethink
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
ingratiate
U
مورد لطف و عنایت قرار دادن
rethinks
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraises
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
question
U
مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questioned
U
مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
reappraise
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiates
U
مورد لطف و عنایت قرار دادن
rethinking
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
reappraising
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiation
U
مورد لطف وتوجه قرار دادن
questions
U
مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
ingratiated
U
مورد لطف و عنایت قرار دادن
nursling
U
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
reappraised
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
ingratiating
U
مورد لطف و عنایت قرار دادن
pick to pieces
U
سخت مورد انتقاد قرار دادن
I had no opportunity to discuss the matter .
U
فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
tantalus
U
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
to decide
[on]
U
تصمیم گرفتن
[در مورد]
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
to decide on a motion
U
در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
bridges
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
storing
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
bridged
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
letter de chancellerie
U
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
bridge
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
store
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
working section
U
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
annotation
U
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations
U
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
to rate up
U
بیمه زیاد گرفتن از
overrent
U
اجاره زیاد گرفتن از
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stymieing
U
قرار گرفتن
lies
U
قرار گرفتن
stymies
U
قرار گرفتن
stymied
U
قرار گرفتن
stymie
U
قرار گرفتن
lied
U
قرار گرفتن
stand
U
قرار گرفتن
lie
U
قرار گرفتن
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
ambivert
U
شخصی که نه زیاد بعالم باطنی توجه دارد نه بعالم خارجی
grades
U
در پایهای قرار گرفتن
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
surmounts
U
بالا قرار گرفتن
surmount
U
بالا قرار گرفتن
pew
U
درنیمکت قرار گرفتن
pews
U
درنیمکت قرار گرفتن
heel
در پاشنه قرار گرفتن
surmounting
U
بالا قرار گرفتن
colocate
U
کنار هم قرار گرفتن
surmounted
U
بالا قرار گرفتن
To keep one s distmce from some one .
U
از کسی فاصله گرفتن ( زیاد صمیمی نشدن )
emotionalize
U
تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
equitant
U
رویهم قرار گرفتن برگها
snug
U
بطور دنج قرار گرفتن
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
in one's good books (graces)
<idiom>
U
موردعلاقه شخص قرار گرفتن
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
bearing direction
U
جهت قرار گرفتن یاطاقان
poise of head
U
وضع قرار گرفتن سر روی تن
alignments
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
bears
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
attitudes
U
حالت قرار گرفتن رفتار
attitude
U
حالت قرار گرفتن رفتار
alignment
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
bear
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
alignment
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
alignments
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
feel the pinch
<idiom>
U
در تنگنای مالی قرار گرفتن
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
to have a spree
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to be on the razzle
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
luggage compartment
U
محل قرار گرفتن جامه دان
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
formats
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
in situ
U
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
format
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
overlap
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
haul defilade
U
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
overlaps
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trifles
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
trifle
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
venation
U
ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
take cover
U
پشت جان پناه قرار گرفتن
thermate
U
نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
verbal note
U
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
straddle trench
U
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
superimposes
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trailed
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimposing
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimpose
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trails
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailing
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chop
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
pillow
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
unwarned exposed
U
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
pillows
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
chopped
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
quivering
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quiver
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish crossover
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
textures
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
texture
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com