English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
infrasonic wave U موج مادون صوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
detector U گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors U گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
subsonic U مادون سرعت سیر صوت
subsonic U مادون صوت
subaltern U افسر جزء مادون
subalterns U افسر جزء مادون
subordinate U مادون
subordinated U مادون
subordinates U مادون
subordinating U مادون
ultraviolet U اشعه مادون بنفش
subnormal U مادون عادی
sub U مادون
subs U مادون
behindhand U مادون
subhuman U مادون انسان
inferior U مادون
inferiors U مادون
below U مادون
subject U تحت مادون
subjected U تحت مادون
subjecting U تحت مادون
subjects U تحت مادون
subservient U مادون سودمند
contraction ratio U نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
infera red U مادون قرمز
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
infrahuman U مادون انسان
infrared U وابسته به اشعه مادون قرمز
infrared U مادون قرمز
infrared imagery U عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
infrared line scan U ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared ray U اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
infrared resolution U تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
infrared viewer U دوربین مادون قرمز
infrasonic U مادون صوت
infrasonic frequency U فرکانس مادون صوت
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
infrasonics U مادون صوت
non fatal offences against the person U مادون نفس
praetor U قاضی یاافسر مادون کنسول
praetorian U وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
puisne U مادون
radiant exposure U وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
subjacent U مادون
subsonic flow U جریان مادون صوت
subnormality U مادون عادی بودن
subordinative U مادون
thermal crossover U تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal imagery U عکاسی مادون قرمز
thermal imagery U عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
upwash U حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com