English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to have in stock U موجود داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
Other Matches
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
lives U موجود
handier U موجود
entities U موجود
entity U موجود
stock U موجود
stocked U موجود
life U موجود
on hand U موجود
disposal U موجود
existent U موجود
available U موجود
to the fore U موجود
existing U موجود
bound U موجود
extant U موجود
in store U موجود
going U موجود
handy U موجود
handiest U موجود
inesse U موجود
fleet in being U ناوگان موجود
biotype U موجود همزیست
gremlin U موجود وهمی
gremlins U موجود وهمی
records available U اطلاعات موجود
inexistent U غیر موجود
existing circumstances U شرایط موجود
wight U موجود زنده
availability U موجود بودن
effective strength U استعدادرزمی موجود
ready money U پول موجود
spot goods U کالاهای موجود
real U واقعی موجود
presents U موجود اماده
status quo U وضع موجود
to be there U موجود بودن
thing U لباس موجود
available balance U مانده موجود
available goods U کالاهای موجود
presenting U موجود اماده
presented U موجود اماده
present U موجود اماده
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
polyembryony U موجود چند جنینی
supermen U موجود مافوق انسان
being U موجود زنده شخصیت
organism U ترکیب موجود زنده
hemophile U موجود خون دوست
on hand U وسایل موجود درانبار
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
virtual U موجود بالقوه تقدیری
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
extant U نسخهء موجود و باقی
superman U موجود مافوق انسان
microorganisms U موجود ذره بینی
undertone U ته صدا موجود در زمینه
nonentities U چیز غیر موجود
nonentity U چیز غیر موجود
free U موجود در دیسک یا حافظه
freed U موجود در دیسک یا حافظه
uric U موجود در ادرار پیشابی
freeing U موجود در دیسک یا حافظه
stock accounting U حساب کالاهای موجود
frees U موجود در دیسک یا حافظه
anaerobe U موجود غیر هوازی
available supply rate U نواخت اماد موجود
clara U هدف موجود نیست
built in U موجود در داخل چیزی
microorganism U موجود ذره بینی
undertones U ته صدا موجود در زمینه
preexistent U ازلیت موجود از قبل
biogenic U موجد موجود زنده
organisms U ترکیب موجود زنده
all available U تمام توپخانه موجود
back order U اماد غیر موجود
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
symbiont U موجود زنده اجتمای یا همزی
taxis U واکنش موجود زنده در برابرگرایش
solute U جسم حل شده موجود در محلول
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
banshees U موجود وهمی بشکل روح
banshee U موجود وهمی بشکل روح
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
hydrotaxis U واکنش موجود زنده نسبت به اب
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
avaiiability U موجود بودن بدرد خوردن
humus U موار الی موجود در خاک
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
menu U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
menus U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
halobiont U موجود زیست کننده دراب شور
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
We dont have it in stock . U این جنس موجود نیست ( نداریم )
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
abiogenesis U ایجاد موجود زنده از موادبی جان
addressability U کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
zaps U حذف داده موجود در فضای کاری
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
nucleon U پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
zap U حذف داده موجود در فضای کاری
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
keratin U ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
zapped U حذف داده موجود در فضای کاری
zapping U حذف داده موجود در فضای کاری
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
aprFs-ski U فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
terpene U هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
parabiosis U برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
insertion loss U توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
proprioceptive U تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com