English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
aphorist U موجز نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apercu U موجز
gnomical U موجز
succinct U موجز
telegraphic U موجز
terse U موجز
terser U موجز
tersest U موجز
concise U موجز
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
summaries U موجز اختصاری
aphorisms U کلام موجز
summary U موجز اختصاری
tersely U بطور لب یا موجز
aphorism U کلام موجز
enthymeme U برهان موجز
laconic U کوتاه موجز
laconically U کوتاه موجز
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
compendious U موجز مختصر ومفید
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
phrase U کلمه بندی سخن موجز
phrased U کلمه بندی سخن موجز
aphoristic U وابسته به موجز نویسی یا پندنویسی
apothegm U کلام موجز امثال و حکم
phrases U کلمه بندی سخن موجز
aphorize U پند گفتن کوتاه و موجز نوشتن
chirographer U خط نویس
programmers U برنامه نویس
phonographer U صدا نویس
magazinist U مقاله نویس
sign writer U لوحه نویس
paragrapher U عبارت نویس
paper stainer U کتاب نویس
rewriter U دوباره نویس
pamphleteer U رساله نویس
rough or foul copy U چرک نویس
scholiast U حاشیه نویس
minute U پیش نویس
scrabbler U مسوده نویس
sign writer U تابلو نویس
songwriter U سرود نویس
pamphleteers U رساله نویس
proverbialist U مثل نویس
historian U تاریخ نویس
programmer U برنامه نویس
proforma U پیش نویس
gazetteer U روزنامه نویس
prosaist U نثر نویس
prosateur U نثر نویس
proser U نثر نویس
grandiloquent U قلنبه نویس
historians U تاریخ نویس
stenograph U تند نویس
orthographer U درست نویس
foul copy U چرک نویس
elegist U مرثیه نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
editorialist U سرمقاله نویس
dramaturge U درام نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
dialogist U مکالمه نویس
deponent U گواهی نویس
head liner U سرصفحه نویس
idyllist U قصیده نویس
geneologist U شجره نویس
endorseer U فهر نویس
fictionist U داستان نویس
fictionist U افسانه نویس
fabulist U افسانه نویس
fabler U افسانه نویس
gazetteer U مجله نویس
epistoler U نامه نویس
epistler U رساله نویس
endorser U پشت نویس
endorser U فهر نویس
odist U قصیده نویس
cryptographer U رمز نویس
copyreader U سرمقاله نویس
annotator U تفسیر نویس
annotator U حاشیه نویس
annalist U تاریخچه نویس
anecdotist U حکایت نویس
allegorist U تمثیل نویس
affiant U گواهی نویس
emblematist U مثل نویس
acceptor U قبولی نویس
mythographer U اسطوره نویس
aphorist U پند نویس
magniloquent U قلنبه نویس
conveyancer U قباله نویس
inker U مرکب نویس
lapicide U سنگ نویس
chronicler U وقایع نویس
calligraphist U خوش نویس
calligrapher U خوش نویس
letter writer U نامه نویس
letter writer U کاغذ نویس
magazin U مجله نویس
magazinist U مجله نویس
natural historian U تاریخ نویس
write once read many U یکبار نویس
ballpens U روان نویس ها
ball pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
ballpoint pens U روان نویس ها
drafted U چرک نویس
drafted U پیش نویس
drafts U پیش نویس
typewritter U ماشین نویس
bookmakers U کتاب نویس
bookmaker U کتاب نویس
drafts U چرک نویس
songwriter U ترانه نویس
evangelists U انجیل نویس
evangelist U انجیل نویس
draft U چرک نویس
draft U پیش نویس
scriptwriters U نمایشنامه نویس
story teller U افسانه نویس
essayists U مقاله نویس
essayist U مقاله نویس
columnists U مقاله نویس
columnist U مقاله نویس
typists U ماشین نویس
typist U ماشین نویس
romancer U رمان نویس
novelists U رمان نویس
novelist U رمان نویس
satirists U هجو نویس
dramatist U نمایشنامه نویس
dramatists U نمایشنامه نویس
scriptwriter U نمایشنامه نویس
captions U زیر نویس
caption U زیر نویس
polygraphs U بسیار نویس
polygraph U بسیار نویس
biographer U تذکره نویس
playwrights U نمایشنامه نویس
playwrights U پیس نویس
playwright U نمایشنامه نویس
playwright U پیس نویس
tabulating machine U جدول نویس
satirist U هجو نویس
tabulator U جدول نویس
draftsmen U طرح نویس
lexicographers U لغت نویس
the psalmist U زبور نویس
lexicographer U لغت نویس
biographers U تذکره نویس
tractarian U مقاله نویس
draughtsmen U طرح نویس
draughtsman U طرح نویس
story teller U افسانه گو حکایت نویس
roughs U طرح پیش نویس
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
write white engine U موتور سفید نویس
relative coding U برنامه نویس نسبی
system programmer U برنامه نویس سیستم
sketches U پیش نویس ازمایشی
subscript U زیر نویس امضاء
write black engine U موتور سیاه نویس
serialist U داستان نویس سریال
mythologist or ger U اساطیر نویس اساطیردان
to make a minute of U پیش نویس کردن
mythopoet U شاعر افسانه نویس
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
proforma U پیام پیش نویس
systems programmer U برنامه نویس سیستم
systems programer U برنامه نویس سیستم
penny a line U ارزان نویس بی مایه
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
gossiper U دری وری نویس
drafts U پیش نویس کردن
drafted U پیش نویس طرح
drafted U پیش نویس قرارداد
sketch U پیش نویس ازمایشی
sketched U پیش نویس ازمایشی
endorsing U پشت نویس کردن
holograph U سند دست نویس
holographs U سند دست نویس
drafted U پیش نویس چرکنویس
protocol U پیش نویس معاهده
draft U پیش نویس کردن
protocols U پیش نویس سند
protocols U پیش نویس معاهده
drafted U پیش نویس کردن
endorses U پشت نویس کردن
endorsed U پشت نویس کردن
drafts U پیش نویس طرح
verbose U دراز نویس درازگو
fountain pen U قلم خود نویس
pressman U مخبرروزنامه مقاله نویس
pressmen U مخبرروزنامه مقاله نویس
biographer U شرح حال نویس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com