Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interpole motor
U
موتور با قطب کمکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prony motor
U
موتور کمکی
split pole motor
U
موتور کمکی
Other Matches
auxiliary storage
U
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation
U
عملیات کمکی عملکرد کمکی
motoring
U
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
auxiliary machinery
U
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
engine
U
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
U
نصب موتور قرارگاه موتور
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor
U
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor
U
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine
U
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor
U
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
subsidiary
U
کمکی
secondary
U
کمکی
ancillary
U
کمکی
subsidiaries
U
کمکی
supplementary
U
کمکی
auxiliaries
U
کمکی
auxiliary
U
کمکی
artificial antenna
U
انتن کمکی
accessory
U
لوازم کمکی
utilitu program
U
برنامه کمکی
user interface
U
میانجی کمکی
interpoles
U
قطبهای کمکی
auxiliary base line
U
باز کمکی
artificial aids
U
وسایل کمکی
auxiliaries
U
امدادی کمکی
accommodator
U
کارگر کمکی
reserve accumulator
U
انباره کمکی
remedial measure
U
اندازه کمکی
relieving tackle
U
تاکل کمکی
relieving arch
U
طاق کمکی
sabot
U
خرج کمکی
slack variable
U
متغیر کمکی
auxiliary
U
امدادی کمکی
operating supplies
U
مواد کمکی
auxiliary charger
U
شارژکننده کمکی
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
booster pump
U
پمپ کمکی
auxiliary memory
U
حافظ کمکی
auxiliary memory
U
حافظه کمکی
auxiliary operatich
U
عمل کمکی
booster magneto
U
دینام کمکی
intermediate grid
U
شبکه کمکی
interpole
U
قطب کمکی
auxiliary rotor
U
رتور کمکی
auxiliary storage
U
انبار کمکی
auxiliary storage
U
انباره کمکی
boostes transformer
U
ترانسفورماتور کمکی
auxiliary target
U
هدف کمکی
back up frequency
U
فرکانس کمکی
auxiliary target
U
نقطه کمکی
auxiliary view
U
نمای کمکی
boostes pump
U
پمپ کمکی
by pass valve
U
شیر کمکی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
auxiliary operation
U
عمل کمکی
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
coprocessor
U
پردازنده کمکی
auxiliary electrode
U
الکترود کمکی
auxiliary forces
U
قوای کمکی
dummy antenna
U
انتن کمکی
auxiliary ego
U
خود کمکی
commutating pole
U
قطب کمکی
communicating pole
U
قطب کمکی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
igniter pad
U
کیسه خرج کمکی
dozzle
U
مخزن کمکی تغذیه
backup utility
U
برنامه کمکی پشتیبان
aiding
U
کمک وسایل کمکی
aid
U
کمک وسایل کمکی
commutating pole converter
U
تبدیل گر قطب کمکی
aided
U
کمک وسایل کمکی
back end processor
U
پردازنده کمکی تک منظوره
sabot
U
خرج موشکی کمکی
kedge anchor
U
لنگر کمکی ناو
astrocyteo
U
نوعی یاخته کمکی
layshaft
U
محور دندانه کمکی
lee helm
U
سکان کمکی ناو
mace utilities
U
برنامه کمکی میس
afforce
U
نیروی کمکی فرستادن به
navigational grid
U
شبکه کمکی ناوبری
accessory cells
یاخته های کمکی
norton utilities
U
برنامههای کمکی نورتن
pitman
U
عضو گروه کمکی
downloading utility
U
برنامه کمکی استقرار
wills
U
فعل کمکی "خواهم "
willed
U
فعل کمکی "خواهم "
will
U
فعل کمکی "خواهم "
auxiliary flight surfaces
U
سطوح پرواز کمکی
auxiliary power unit
U
واحد قدرت کمکی
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
undelete utility
U
برنامه کمکی احیاء
visual aids
U
ابزارهای کمکی دیداری
I can't help it.
<idiom>
U
من نمیتونم کمکی کنم.
table utility
U
برنامه کمکی جدولی
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
frapping lines
U
طناب تعادل کمکی ناو
build-up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
audiovisual aids
U
ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
I'm really not responsible for it.
<idiom>
U
من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
I'm glad I could help.
U
خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
document comparison utility
U
برنامه کمکی مقایسه مدارک
ingot feeder head
U
مخزن کمکی تغذیه شمش
build up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
boot
U
پوشش کمکی روی سم اسب
build-ups
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
outline utility
U
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
communicating pole winding
U
سیم پیچی قطب کمکی
file conversion utility
U
برنامه کمکی تبدیل فایل
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
My hands are tied.
<idiom>
U
نمی توانم
[کاری]
کمکی بکنم.
file compression utility
U
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
banderillero
U
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
bowsight
U
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
screen saver utility
U
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
helps
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commenting
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
help
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
comment
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
helped
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
drum sorting
U
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
helped
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
air traffic control radar system
U
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
pickup man
U
اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
augmentation
U
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
context sensitive help key
U
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
common
U
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commonest
U
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
commoners
U
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
stick bridge
U
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.
U
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
blue key
U
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
admixtures
U
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
find
U
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
finds
U
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
escape character
U
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
f key
U
برنامه کمکی مکینتاش که توسط فشار دادن کلیدهای Command و Shift باکلیدهای عددی از صفر تا 9اجرا میشود
engine
U
موتور
jet engine
U
موتور جت
jet engines
U
موتور جت
double row
U
موتور
machinery
U
موتور
power head
U
سر موتور
motors
U
موتور
motor-
U
موتور
motored
U
موتور
motor
U
موتور
hot bulb engine
U
موتور سرسرخ
sailplane
U
هواپیمای بی موتور
standard motor
U
موتور معمولی
four stroke engin
U
موتور چهارزمانه
starting motor
U
موتور استارت
drilling motor
U
موتور مته
four cycle engine
U
موتور چهارزمانه
drive motor
U
موتور محرک
supercharged engine
U
موتور کمپرسور
flier
U
پروانه موتور
selsyn
U
موتور همزمان
series wound motor
U
موتور سری
hot bulb
U
سر سرخ موتور
horse power
U
توان موتور
high speed engine
U
موتور پر دور
heat engine
U
موتور حرارتی
s.a.e. spark plug
U
شمع موتور اس ا ای
gasoline engine
U
موتور بنزینی
gas engine
U
موتور گازی
gas engine
U
موتور گازسوز
engine seizure
U
گیرپاژ موتور
fractional h.p. motor
U
موتور چنداسب
fractional h.p. motor
U
موتور کوچک
forced induction engine
U
موتور کمپرسور
squirrel cage motor
U
موتور قفسی
driving motor
U
موتور محرک
three speed motor
U
موتور سه سرعته
engine with horizontally
U
موتور سیلندرروبرو
engine dynamometer
U
ترمز موتور
engine rating
U
توان موتور
engine power
U
قدرت موتور
engine performance
U
قدرت موتور
engine performance
U
توان موتور
motor oil
U
روغن موتور
lubricating oil
U
روغن موتور
engine oil
U
روغن موتور
engine nacelle
U
گهواره موتور
synchronous motor
U
موتور همزمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com