Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it will make against us
U
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
he would be sure to like it
U
یقینا انرادوست خواهد داشت
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
on shall from a quo rum
U
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
hypothyroidism
U
از کار افتادن یانقص غده درقی
installing
U
از کارافتادن
install
U
از کارافتادن
installs
U
از کارافتادن
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
U
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
automotive
U
وسیله موتوری موتوری
run
U
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs
U
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
minute book
U
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
physical motor pool
U
پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
article had two notes
U
داشت
conservation
U
داشت
dwelt
U
منزل داشت
talented
U
درون داشت
talent
U
درون داشت
talents
U
درون داشت
note book
U
دفتریاد داشت
expectations
U
چشم داشت
expectation
U
چشم داشت
factum
U
یاد داشت
he adored that woman
U
ان زن رابسیاردوست می داشت
durst
U
زهره داشت
he loved her dear
U
اوبسیاردوست داشت
without letted
U
باز داشت
apanage
U
اختصاص داشت
when will women have the vote?
U
خواهند داشت
expectantly
U
با چشم داشت
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
mopeds
U
دوچرخهی موتوری
powerboat
U
قایق موتوری
powerboats
U
قایق موتوری
pools
U
پارک موتوری
pooled
U
پارک موتوری
pool
U
پارک موتوری
ferrying
U
قایق موتوری
ferry
U
قایق موتوری
ferries
U
قایق موتوری
moped
U
دوچرخهی موتوری
motorbikes
U
دوچرخهی موتوری
motorized
U
یکان موتوری
motorcade
U
کاروان موتوری
motorcades
U
کاروان موتوری
push bike
U
در برابردوچرخه موتوری
push bikes
U
در برابردوچرخه موتوری
motorboats
U
قایق موتوری
ferried
U
قایق موتوری
motorboat
U
قایق موتوری
motorboat engine
U
قایق موتوری
motor pool
U
پارک موتوری
motor drive
U
محرکه موتوری
motor scooter
U
روروک موتوری
aerodyne
U
هواپیمای موتوری
motor unit
U
یکان موتوری
gasboat
U
قایق موتوری
motor vehicle
U
خودرو موتوری
motorize
U
موتوری کردن
motorbike
U
دوچرخهی موتوری
motorization
U
موتوری کردن
motor vessel
U
کشتی موتوری
motor fule
U
سوخت موتوری
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
marrige of convenience
U
پیوند با چشم داشت
to minute down
U
یاد داشت کردن
to make a minute of
U
یاد داشت کردن
the dog wasled
U
سگ بند در گردن داشت
to set down
U
یاد داشت کردن
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
to take down
U
یاد داشت کردن
to make a note of
U
یاد داشت کردن
i will note it down
U
یاد داشت میکنم
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
disposure
U
نمایش عرضه داشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
U
سرووضع مرتبی داشت
annotator
U
یاد داشت کننده
He was looking for you.
U
داشت دنبالت می گشت
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
he complained with reason
U
داشت که گله میکرد
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
outlook
U
منظره چشم داشت
block note paper
U
دسته کاغذیاد داشت
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
writing pad
U
دسته یاد داشت
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
diver
U
راننده قایق موتوری
daycruiser
U
قایق موتوری کوچک
speedboats
U
قایق موتوری سرعت
speedboat
U
قایق موتوری سرعت
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
outboarder
U
راننده قایق موتوری
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
power driven vessel
U
یگان شناور موتوری
powerboating
U
راندن قایق موتوری
powerboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
motorboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
motor transport
U
حمل و نقل موتوری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
panel truck
U
بارکش کوچک موتوری
to start a motor
U
موتوری را بکار انداختن
parasailing
U
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
U
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
He was running like a madman.
U
عین دیوانه ها داشت می دوید
fusilier
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
fusileer
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
prospect of success
U
چشم داشت یا امید کامیابی
durst
U
جرات داشت جسارت کرد
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
She was talking to (with ) a friend .
U
داشت با دوستش صحبت می کرد
he sold the good ones
U
هرچه خوب داشت فروخت
it weighed kilogrammes
U
بود سه کیلوگرم وزن داشت
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
no song no supper
U
تانخوانی شام نخواهیم داشت
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
he was in purpose to do it
U
در نظر داشت که ان کار رابکند
outboard motors
U
موتوری که روی قایق سوارشده
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
motorized
U
یکان موتوریزه محمول موتوری
powerboat
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
power mower
U
چمن زن یا علف چین موتوری
convoy
U
کاروان دریایی ستون موتوری
convoys
U
کاروان دریایی ستون موتوری
kick over
<idiom>
U
موتوری که شروع به کار میکند
outboard motor
U
موتوری که روی قایق سوارشده
cigarrette
U
قایق مسابقه بزرگ موتوری
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
powerboats
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
movement table
U
جدول حرکت ستونهای موتوری
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
He tried to conceal the facts.
U
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
marshalsea
U
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
pistole
U
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
He wanted to incite the people.
U
قصد داشت مردم راتحریک کند
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
to preach from notes
U
از روی یاد داشت وضع کردن
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
quinquereme
U
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
motor
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
motor-
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motors
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motored
U
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor torpedo boat
U
قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
cabin cruisers
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
storm boat
U
نوعی قایق سبک هجومی موتوری
cabin cruiser
U
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
sea skiff
U
قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
that fauit will right itself
U
خواهد شد
twill _
U
ان خواهد
of livery
U
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
lostlabour
U
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
She was crying over her misfortunes.
U
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
no paternosterŠno p
U
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com