English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entrammel U موانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impedimenta U موانع قانونی
trade barriers U موانع تجاری
the impediment of a road U موانع جاده
obstacle course U میدان موانع
impediments to inheritance U موانع ارث
impediments to marriage U موانع نکاح
impeachments to marriage U موانع نکاح
impeachments of inheritance U موانع ارث
barrier plan U طرح موانع
economic friction U موانع اقتصادی
barrier tactics U فن استفاده از موانع
barrier tactics U تاکتیک تهیه موانع
barrier spacing U فاصله بین موانع
barrier patrol U گشتی مامور موانع
obstacle race U مسابقه دو با پرش موانع
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
hurdle race U اسب دوانی با پرش از موانع
the hurdles U اسپ دوانی با پرش از موانع
roundness U از بین بردن موانع جاده
reduction of road U از بین بردن موانع جاده
barrier material U مواد لازم برای ساختن موانع
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
underwater demolition U تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com