Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swap agreement
U
موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equivalents
U
هم ارزی
equivalence
U
هم ارزی
degenerating
U
هم ارزی
degenerates
U
هم ارزی
degenerated
U
هم ارزی
degenerate
U
هم ارزی
equivalent
U
هم ارزی
bestowon
U
ارزی داشتن
exchange restriction
U
محدودیت ارزی
agent de change
U
دلال ارزی
exchange restricition
U
ممنوعیت ارزی
foreign exchange transactions
U
معاملات ارزی
inequivalence
U
ناهم ارزی
monetary convention
U
اتحاد ارزی
magnetic equivalence
U
هم ارزی مغناطیسی
exchange restricition
U
محدودیت ارزی
exchange control
U
کنترل ارزی
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
equivalence relation
U
رابطه هم ارزی
equivalence coefficient
U
ضریب هم ارزی
equivalence gate
U
دریچه هم ارزی
bill of exchange
U
برات ارزی
equivalence operation
U
عمل هم ارزی
equivalence point
U
نقطه هم ارزی
response equivalence
U
هم ارزی پاسخ
stimulus equivalence
U
هم ارزی محرک
post equivalence point
U
پس از نقطه هم ارزی
foreign bill
U
برات ارزی
coefficient of equivalence
U
ضریب هم ارزی
mass energy equivalence
U
هم ارزی جرم و انرژی
valuta
U
ارزش ارزی پول
European Currency Unit
U
سبد ارزی اروپا
preequivalence point
U
پیش از نقطه هم ارزی
ecological equivalent
U
هم ارزی بوم شناختی
devisee
U
ذینفع حواله ارزی
exchanging
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange control
U
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
federal reserve system
U
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
executive agreement
U
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
potsdom agreement
U
موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
volume of transactions
U
حجم مبادلات
turnover tax
U
مالیات بر اصل مبادلات
letter of agreement
U
موافقتنامه
agreement
U
موافقتنامه
agreements
U
موافقتنامه
gentelmen's agreement
U
موافقتنامه دوستانه
administrative approval
U
موافقتنامه اداری
commodity agreement
U
موافقتنامه کالا
trade agreement
U
موافقتنامه تجارتی
labor agreement
U
موافقتنامه کار
international date line
U
خط موافقتنامه بین المللی
clearing agreement
U
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
cartels
U
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
cartel
U
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
He closed the door against the peace agreement.
U
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
interdepartmental
U
مبادلات بین وزارتخانهای ما بین دو وزارتخانه
bater
U
معاوضه
swops
U
معاوضه
swopping
U
معاوضه
swopped
U
معاوضه
reciprocation
U
معاوضه
bartering
U
معاوضه
swaps
U
معاوضه
swapped
U
معاوضه
swap
U
معاوضه
exchanged
U
معاوضه
change
U
معاوضه
exchanges
U
معاوضه
quid pro quo
U
معاوضه
barters
U
معاوضه
barter
U
معاوضه
exchanging
U
معاوضه
changing
U
معاوضه
bartered
U
معاوضه
changes
U
معاوضه
changed
U
معاوضه
quid pro quos
U
معاوضه
exchange
U
معاوضه
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
exchange service
U
بنگاه معاوضه
exchanging
U
معاوضه کردن
exchange
U
ارز معاوضه
exchanges
U
معاوضه کردن
exchanged
U
ارز معاوضه
exchangeability
U
قابلیت معاوضه
negotiation
U
معاوضه مذاکرات
exchanged
U
معاوضه کردن
negotiations
U
معاوضه مذاکرات
exchanging
U
ارز معاوضه
interchangeable
U
قابل معاوضه
exchanges
U
ارز معاوضه
exchange
U
معاوضه کردن
exchanged
U
معاوضه و مبادله پول
exchanges
U
معاوضه و مبادله پول
interchangeably
U
بطور قابل معاوضه
changed
U
معاوضه کردن خردکردن
exchange
U
معاوضه و مبادله پول
exchanging
U
معاوضه و مبادله پول
changes
U
معاوضه کردن خردکردن
changing
U
معاوضه کردن خردکردن
change
U
معاوضه کردن خردکردن
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
incommutably
U
بطوریکه نتوان معاوضه نمود
to exchange something
[for something]
U
معاوضه کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
upgrading
U
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
to barter away
U
بطریق معاوضه ازدست دادن باکالای دیگرمعاوضه کردن
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
U
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
trade
U
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
traded
U
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
at
U
از قرار
arrangement
U
قرار
equanimity
U
قرار
accorded
U
قرار
accord
U
قرار
variables
U
بی قرار
accords
U
قرار
rate
U
قرار
black smiths, top swage
U
قرار
moonish
U
بی قرار
at the rate of
U
از قرار
arrangment
U
قرار
rates
U
قرار
restless
U
بی قرار
writ
U
قرار
stipulation
U
قرار
writs
U
قرار
decisions
U
قرار
decision
U
قرار
variable
U
بی قرار
accommodation
U
قرار
accommodations
U
قرار
arrangements
U
قرار
swage
U
قرار
dictums
U
قرار
dictum
U
قرار
concord
U
قرار
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it …
U
از قرار معلوم ...
pousto
U
قرار گاه
stymie
U
قرار گرفتن
locate
U
قرار دادن
subcontracting
U
قرار دادفرعی
located
U
قرار دادن
marginal utility school
U
قرار داد
writ
U
قرار دادگاه
subcontracts
U
قرار دادفرعی
locating
U
قرار دادن
locates
U
قرار دادن
positioner
U
قرار دهنده
writs
U
قرار دادگاه
subcontracted
U
قرار دادفرعی
pre arrangement
U
قرار قبلی
subcontract
U
قرار دادفرعی
lodge
U
قرار دادن
seemingly
U
از قرار معلوم
posit
U
قرار دادن
writ of error
U
قرار تصحیحی
writ of attachment
U
قرار توقیف
lay
U
قرار دادن
inquiet
U
بی قرار دل واپس
underexpose
U
قرار دادن
individuate
U
تک قرار دادن
negotiatory
U
قرار دادی
to this effect
U
ازاین قرار
lays
U
قرار دادن
destination
U
را قرار می دهید
destinations
U
را قرار می دهید
new deal
U
قرار جدید
presumedly
U
از قرار معلوم
lodged
U
قرار دادن
stipulation
U
قرار داد
stand
U
قرار گرفتن
pre arrengement
U
قرار قبلی
resolution
U
قرار رای
permanent mold
U
قرار می گیرند
lodges
U
قرار دادن
resolutions
U
قرار رای
makes
U
قرار دادن
make
U
قرار دادن
it fell to my lot to go
U
قرار شد من بروم
stymies
U
قرار گرفتن
stymieing
U
قرار گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com