English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bacteriolysis U مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
provision room U انبار مواد غذایی
in order to prevent U برای جلوگیری کردن
assignment of space U تخصیص جا برای انبار کردن اماد
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
infibulation U چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
keying material U مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
passivating U پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
grader U ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
semaphore U مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
stockpiles U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
to avoid distortion of the results [produced] by ... U برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize U باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dope U مواد مخدرغیرمجاز برای اسب
production U ساخت مواد برای فروش
productions U ساخت مواد برای فروش
mantling U مواد لازم برای پوشش
dopes U مواد مخدرغیرمجاز برای اسب
sunscreens U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen U کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
bailout U کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
buffer U امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
barrier material U مواد لازم برای ساختن موانع
products U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
referral order U درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
gaiting strap U تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
fly net U پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
bulk head U دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
boundaries U جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundary U جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
aniline U رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
erection of loom U بر پا کردن دار قالی [خصوصا در دار عمودی]
windbreak U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
windbreaks U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
media U مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
bay U یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
encoding U روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
sealsking U نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
fail safe system U سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
to rough a horse's shoes U میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
spray attack U پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
k ration U بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
stock control program U نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
casual labour U کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
optical U شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
gringo U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
gringos U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
dump U انبار موقتی زاغه مهمات انبار
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
locknut U قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
joggle U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
epos U سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
spacer U امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
antibacteria U ضد باکتری
microphyte U باکتری
bactericide U باکتری کش
micro or ganism U باکتری
bacteria U باکتری
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
end finish U گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scrambler U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
phage U باکتری خوار
bacteriology U باکتری شناسی
bacterial U وابسته به باکتری
anaerobic bacteria U باکتری بیهوازی
bacteriophagy U باکتری خواری
bacteriolysis U انهدام باکتری
bacteria U باکتری ترکیزه
bacteriological U باکتری شناسی
diplococcus U باکتری اوره
aerobic bacteria U باکتری هوازی
carnation border U حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
deflates U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
to provide against U جلوگیری کردن
keeps U جلوگیری کردن
hinders U جلوگیری کردن
hold in U جلوگیری کردن
rebuffs U جلوگیری کردن
prohibits U جلوگیری کردن
hinder U جلوگیری کردن
rule out U جلوگیری کردن
bridling U جلوگیری کردن از
bridles U جلوگیری کردن از
bridled U جلوگیری کردن از
bridle U جلوگیری کردن از
hindering U جلوگیری کردن
arrests U جلوگیری کردن
arrested U جلوگیری کردن
arrest U جلوگیری کردن
rebuff U جلوگیری کردن
rebuffed U جلوگیری کردن
rebuffing U جلوگیری کردن
prohibit U جلوگیری کردن
hindered U جلوگیری کردن
prohibiting U جلوگیری کردن
prevents U جلوگیری کردن از
keep U جلوگیری کردن
inhibit U جلوگیری کردن
checks U جلوگیری کردن از
to keep back U جلوگیری کردن از
pull up U جلوگیری کردن
restrain U جلوگیری کردن از
holds U جلوگیری کردن
restraining U جلوگیری کردن از
check U جلوگیری کردن از
checked U جلوگیری کردن از
prevents U جلوگیری کردن
preventing U جلوگیری کردن از
prevent U جلوگیری کردن
inhibits U جلوگیری کردن
prevent U جلوگیری کردن از
prevented U جلوگیری کردن
restrains U جلوگیری کردن از
hold U جلوگیری کردن
prevented U جلوگیری کردن از
preventing U جلوگیری کردن
spirochaeta U هر نوع باکتری مارپیچ
bactericidal U نابود کنندهء باکتری
bacterization U تحت تاثیر باکتری
denitrifying bacteria U باکتری کاهنده نیترات
spirochaete U هر نوع باکتری مارپیچ
spirochete U هر نوع باکتری مارپیچ
hexachlorophene U ماده متبلور باکتری کش
chemosynthesis U سنتز باکتری شیمیایی
lay up U دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
warehouse U انبار کردن
build up U پر کردن انبار
build-up U پر کردن انبار
build-ups U پر کردن انبار
stash U انبار کردن
stashes U انبار کردن
deep freezes U انبار کردن
stashed U انبار کردن
yard U انبار کردن
stashing U انبار کردن
yards U انبار کردن
stock piling U انبار کردن
warehouses U انبار کردن
ensile U انبار کردن
imburse U انبار کردن
deep freeze U انبار کردن
reservedness U انبار کردن
storage U انبار کردن
repels U نپذیرفتن جلوگیری کردن از
snubs U جلوگیری سرزنش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com