Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dyestuff
U
مواد رنگی و رنگرزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
disperse
U
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
Other Matches
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
abrash
U
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
colorant
U
مواد رنگی
aniline
U
رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
chromatolysis
U
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
spot
U
[لکه دار شدن فرش در اثر مواد رنگی و شمیایی]
colours
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
over dyeing
U
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
dye sublimation printer
U
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
dyeing vat
U
خم رنگرزی
colouration
U
فن رنگرزی
intinction
U
رنگرزی
coloring
[American]
U
فن رنگرزی
colouration
[British]
U
فن رنگرزی
coloration
[American]
U
فن رنگرزی
colouring
[British]
U
فن رنگرزی
coloration
U
فن رنگرزی
dyeing
U
رنگرزی
solids
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
dyeing bath
U
حمام رنگرزی
brushability
U
قابلیت رنگرزی
undyed
<adj.>
U
رنگرزی نشده
stainer
U
ماده رنگرزی
dyeing machine
U
ماشین رنگرزی
jet dyeing machine
U
ماشین رنگرزی جت
unevenness dyeing
U
رنگرزی نایکنواخت
unevenness dyeing
U
رنگرزی ناهمگون
solid-shade dyeing
U
رنگرزی یکنواخت
dyeability
U
قابلیت رنگرزی الیاف
bath dye
U
حمام رنگرزی الیاف
tinctorial
U
لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
dyed-in-the-wool
U
پیش از بافت رنگرزی شده
caustic soda
U
سود سوزآور
[ماده قلیایی در رنگرزی]
heat setting
U
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
curing time
U
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
essential elements
U
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
carbonet hardness
U
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
setting time
U
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
Esparak
U
گیاه اسپرک
[که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
processed silk
U
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
tin mordent
U
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
hydrogen bonding
U
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
bleeding
[running]
U
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
chrome dyes
U
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood
U
[نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
hued
U
رنگی
ingrain
U
نخ رنگی
coloured
U
رنگی
achromia
U
بی رنگی مو
coloration
U
رنگی
achromatization
U
بی رنگی
chromaticity
U
رنگی
achromatisation
U
بی رنگی
colored
U
رنگی
achroma
U
بی رنگی مو
chromatic
U
رنگی
dichroism
U
دو رنگی
achroma
U
بی رنگی
dichromatism
U
دو رنگی
discoloration
U
بی رنگی
achromatism
U
بی رنگی
trichroism
U
سه رنگی
pigmental
U
رنگی
trichromat
U
سه رنگی
tinct
U
رنگی
trichromatism
U
سه رنگی
chromatic aberration
U
خطای رنگی
pleochroism
U
چند رنگی
aqua relle
U
نقاشی اب و رنگی
chroma
U
مشخصههای رنگی
aquarelle
U
نقاشی اب و رنگی
color television
U
تلویزیون رنگی
pigmentation
U
رنگی شدن
pigment
U
ماده رنگی
pigments
U
ماده رنگی
pallor
U
زرد رنگی
pastel
U
مداد رنگی
lake
U
لاک رنگی
lakes
U
لاک رنگی
vitta
U
نوار رنگی
unifiable
U
قابل هم رنگی
chromophotograph
U
عکس رنگی
pigment dye
U
ماده رنگی
pigment cell
U
یاخته رنگی
dyestuff
U
ماده رنگی
black
U
سیاه رنگی
heliochrome
U
عکس رنگی
heliochrome
U
عکاسی رنگی
photochromy
U
عکاسی رنگی
pentachromic
U
پنج رنگی
paraffin wax
U
موم رنگی
kinemacolour
U
سینمای رنگی
opalescence
U
شیری رنگی
monotint
U
نگار یک رنگی
monotint
U
عکس یک رنگی
oleograph
U
عکس رنگی
dye stuff
U
ماده رنگی
photochrome
U
عکس رنگی
cingulum
U
خط رنگی ومارپیچ
color camera
U
دوربین رنگی
color code
U
رمز رنگی
color graphics
U
گرافیک رنگی
color printer
U
چاپگر رنگی
color trace recorder
U
رسام رنگی
colored glass
U
شیشه رنگی
colored pencil
U
مداد رنگی
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
coloured cement
U
سیمان رنگی
stined glass
U
شیشه رنگی
polychroism
U
چند رنگی
ocellus
U
حلقه رنگی
blacker
U
سیاه رنگی
blacked
U
سیاه رنگی
blackest
U
سیاه رنگی
blacks
U
سیاه رنگی
pencil
U
مداد رنگی
pencils
U
مداد رنگی
pencilling
U
مداد رنگی
pastel
U
خمیرمواد رنگی
color monitor
U
صفحه نمایش رنگی
technicolour
U
روش فیلم رنگی
neutral density faceplate
U
صفحه رنگی تلویزیون
figurin
U
مجسمه سفالین رنگی
bar
U
خط یا بلاک ضخیم رنگی
contour
U
خط فاصل درنقشههای رنگی
tetrachromatism
U
دید چهار رنگی
composite color monitor
U
مونیتور رنگی مرکب
pullicate
U
یکجور دستمال رنگی
composite color signal
U
پیام رنگی مرکب
purpurin
U
ماده رنگی روناس
color gate
U
دریچه پیام رنگی
indigotin
U
ماده رنگی نیل
carrier color signal
U
پیام رنگی حامل
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
sequential color television
U
تلویزیون رنگی مرحلهای
chromogen
U
دانههای رنگی گیاهان
chromophore
U
گروه رنگی ملکول
chromophore
U
عامل رنگی ملکول
minus color signal
U
پیام رنگی منفی
indigotine
U
ماده رنگی نیل
safranin
U
ماده رنگی زعفران
pigmentary
U
رنگی رنگ دار
figurines
U
مجسمه سفالین رنگی
Color films(T. V).
U
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
false colour
U
فیلم رنگی مصنوعی
figurine
U
مجسمه سفالین رنگی
crayon
U
مداد رنگی مومی
candy-striped
U
دارای نوارههای رنگی
crayons
U
مداد رنگی مومی
pool ball
U
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
orcin
U
ماده رنگی گلسنگ
quercitron
U
نوعی ماده رنگی
polychrome
U
تهیه عکسهای رنگی
conventionalization
U
هم رنگی با ایین و رسوم
ring tailed
U
دارای حلقههای رنگی در دم
red, green, blue
U
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
curcumin
U
ماده رنگی زردچوبه
bars
U
خط یا بلاک ضخیم رنگی
encaustic tile or brick
U
اجرکاشی هفت رنگی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
Pear
<adj.>
U
رنگی مانند رنگ گلابی
black will take no other hue
U
بالای سیاهی رنگی نیست
ocher
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان قهوه ای و زرد
r.m.a. color code
U
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
Rosewood
U
رنگی میان بنفش و قهوه ای
Rosybrown
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان صورتی وقهوه ای
redorange
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان قرمز و نارنجی
Tan
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان قهوه ای و کرم
Salmon
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان صورتی و نارنجی
bacino
U
سفال لعاب دار رنگی
Blueviolet
<adj.>
<noun>
U
رنگی بین آبی و بنفش
colour hard copy device
U
اسباب نسخه چاپی رنگی
pigment
U
باماده رنگی رنگ کردن
color contrast
U
تضاد رنگی در زمینه فرش
carmine
U
ماده رنگی قرمز دانه
slate
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان آبی و خاکستری
orthochromatic
U
شبیه عکسهای رنگی طبیعی
pastel
<adj.>
U
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
pigments
U
باماده رنگی رنگ کردن
colored progressive matrices test
U
ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
You have rubbed your coat against some wet paint .
U
کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
Redviolet
U
رنگی میان بنفش و قرمز
tone
U
[ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
colours
U
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
xanthin
U
ماده رنگی روناس وگل زرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com