Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drawing materials
U
مواد اولیه نقشه کشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
raw materials
U
مواد اولیه
feed stock
U
مواد اولیه
commodity market
U
بازار مواد اولیه
bins
U
مخزن مواد اولیه
bin
U
مخزن مواد اولیه
carpet materials
U
مواد اولیه فرش
bunker
U
مخزن مواد اولیه
buffer stock
U
مواد اولیه ذخیره
bunkers
U
مخزن مواد اولیه
bulk material
U
مواد اولیه حجیم
energy feedstock
U
مواد اولیه انرژی
chemical feedstock
U
مواد اولیه شیمیایی
commodities
U
مواد اولیه متاع
commodity
U
مواد اولیه متاع
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
biomass feedstock
U
مواد اولیه زیست توده
primary material
U
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
block-plan
U
نقشه اولیه ساختمان
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
feed stock
U
مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
form utility
U
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
target materials
U
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
current standard cost
U
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
dispersion
U
اولیه
initials
U
اولیه
preliminary
U
اولیه
fundamental
U
اولیه
primeval
U
اولیه
preliminaries
U
اولیه
rudimentary
U
اولیه
primary
U
اولیه
initial
U
اولیه
initialing
U
اولیه
initialed
U
اولیه
primal
U
اولیه
elementary
U
اولیه
initialled
U
اولیه
earliest
U
اولیه
initialling
U
اولیه
primitive
U
اولیه
early
U
اولیه
basics
U
اولیه
raw
U
اولیه
first generation
U
اولیه
basic
U
اولیه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
supplies
U
مواد
provisions
U
مواد
material
U
مواد
materials
U
مواد
stuff
U
ماده اولیه
primitive element
U
عنصر اولیه
primery obligation
U
تعهدات اولیه
raw products
U
محصولات اولیه
primery current
U
جریان اولیه
primery coil
U
پیچک اولیه
stuffed
U
ماده اولیه
primery citcuit
U
مدار اولیه
primery terminal
U
ترمینال اولیه
stuffs
U
ماده اولیه
input data
U
دادههای اولیه
input current
U
جریان اولیه
radix
U
سرچشمه اولیه
input coupling
U
تزویج اولیه
raw data
U
دادههای اولیه
raw statistics
U
امارهای اولیه
input coordinate
U
مختصات اولیه
Aborigine
ساکن اولیه
input circuit
U
مدار اولیه
input capacitor
U
خازن اولیه
roughed slab
U
برامن اولیه
input diode
U
دیود اولیه
input drift
U
رانش اولیه
primogenitors
U
اجداد اولیه
priority processing
U
پردازش اولیه
input noise
U
پارازیت اولیه
input information
U
اطلاعات اولیه
proto galaxy
U
کهکشان اولیه
proto planets
U
سیارههای اولیه
pre assembly
U
نصب اولیه
input gap
U
فاصله اولیه
input function
U
تابع اولیه
input frequency
U
فرکانس اولیه
input electrode
U
الکترود اولیه
prime costs
U
هزینههای اولیه
input stage
U
طبقه اولیه
first aid
U
کمکهای اولیه
prereduction
U
کاهش اولیه
primary body
U
جسم اولیه
primary center
U
مرکز اولیه
stocked
U
ماده اولیه
stocked
U
ذخیره اولیه
stock
U
ماده اولیه
stock
U
ذخیره اولیه
blueprints
U
طرح اولیه
primary cognizance
U
شناختهای اولیه
primery voltage
U
ولتاژ اولیه
pre loading
U
بارگیری اولیه
input tape
U
نوار اولیه
input terminal
U
ترمینال اولیه
input time
U
زمان اولیه
input signal
U
سیگنال اولیه
input reactance
U
راکتانس اولیه
input translator
U
مترجم اولیه
input unit
U
واحد اولیه
pre load
U
بار اولیه
input voltage
U
ولتاژ اولیه
blueprint
U
طرح اولیه
primary electron
U
الکترون اولیه
primary emission
U
صدور اولیه
primary standard
U
استاندارد اولیه
base rates
U
ارزش اولیه
primary storage
U
انباره اولیه
primary storage
U
حافظه اولیه
preliminiary work
U
کار اولیه
primary structure
U
ساختمان اولیه
primary track
U
شیار اولیه
prime cost
U
ارزش اولیه
primeral borth
U
ابگوشت اولیه
primitive
U
انسان اولیه
inputted
U
سیگنال اولیه
inputted
U
توان اولیه
input
U
سیگنال اولیه
input transformer
U
ترانسفورماتور اولیه
input
U
توان اولیه
primary industries
U
صنایع اولیه
primary inputs
U
دادههای اولیه
primary inputs
U
نهادههای اولیه
base rate
U
ارزش اولیه
primary products
U
محصولات اولیه
primery battery
U
باطری اولیه
initial reserves
U
ذخایر اولیه
skeleton agreement
U
توافق اولیه
initial acceleration
U
شتاب اولیه
incunabula
U
مراحل اولیه
parent
U
یکان اولیه
master agreement
U
توافق اولیه
velocity
U
سرعت اولیه
velocities
U
سرعت اولیه
i.c.
U
حالت اولیه
historical costs
U
هزینه اولیه
frame agreement
U
توافق اولیه
outline agreement
U
توافق اولیه
initial point
U
نقطه اولیه
initial mass
U
جرم اولیه
initial level
U
سطح اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com