Perdic | مواج | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 27 (2 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	undulating U	مواج
	floating U	مواج
	billowy U	مواج
	undulatory U	مواج

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	resonant line U	خط مواج
	brucellosis U	تب مواج
	floating reticle U	عدسی مواج
	oscillating discharge U	تخلیه مواج
	undulatory discharge U	تخلیه مواج
	undulatory current U	جریان مواج
	vibratile U	مرتعش مواج
	wavily U	بطور مواج
	fishtail wind U	باد مواج
	floating U	سیال مواج
	ripple U	مانند اب مواج شدن
	rippled U	مانند اب مواج شدن
	flotage U	جسم مواج وشناور
	ripples U	مانند اب مواج شدن
	resonant line tuner U	میزان سازی با خط مواج
	rippling U	مانند اب مواج شدن
	floating lines U	خطوط مواج عکس هوایی
	floating mark U	نقاط مواج عکس هوایی
	ninon U	پارچه نرم و مواج ابریشمی
	fluctuable U	مستعد بالا و پائین رفتن مواج
	floating reticle U	تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
	floating lines U	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
	counter recoil cylinder U	استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)