English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
appointment U قرار ملاقات وعده ملاقات
appointments U قرار ملاقات وعده ملاقات
waiter U آقای پیشخدمت
Dear Mr. Green . U آقای گرین عزیز ( محترم )
Where can I contact Mr …. ? U کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . . U از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
visit U ملاقات
visits U ملاقات
visited U ملاقات
linkup U ملاقات
visiting U ملاقات
excuse me U پوزش می خواهم
i shall be U خواهم بود
i shall go U خواهم رفت
i will go U خواهم رفت
to beg your pardon U پوزش می خواهم
to beg your pardon U معذرت می خواهم
concourse U محل ملاقات
audience U ملاقات رسمی
concourses U محل ملاقات
official meeting U ملاقات رسمی
meeter U ملاقات کننده
visiting hours ساعات ملاقات
gang up U ملاقات کردن
resort U ملاقات مکرر
conjuncture U ملاقات تصادفی
appointment U قرار ملاقات
trysts U قرار ملاقات
tryst U قرار ملاقات
caller U ملاقات کننده
stop by <idiom> U ملاقات کردن
audiences U ملاقات رسمی
appointed day U قرار ملاقات
date [appointment] U قرار ملاقات
appointed day U وعده ملاقات
date [appointment] U وعده ملاقات
callers U ملاقات کننده
appointments U وعده ملاقات
appointment U وعده ملاقات
revisit U ملاقات مجدد
meetings U ملاقات اجتماع
meetings U ملاقات میتینگ
meeting U ملاقات اجتماع
meeting U ملاقات میتینگ
resorts U ملاقات مکرر
resorted U ملاقات مکرر
revisits U ملاقات مجدد
revisiting U ملاقات مجدد
revisited U ملاقات مجدد
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
he said U گفت که خواهم امد
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
he said i will come U اوگفت خواهم امد
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
will U فعل کمکی "خواهم "
wills U فعل کمکی "خواهم "
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
willed U فعل کمکی "خواهم "
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
he said U گفت خواهم امد
obtain an appointment U وقت ملاقات گرفتن
make an appointment قرار ملاقات گذاشتن
schedule an appointment U قرار ملاقات گذاشتن
visitant U ملاقات کننده مهاجر
revisited U دوباره ملاقات کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
trysts U قرار ملاقات گذاشتن
tryst U قرار ملاقات گذاشتن
appointed days U وعده های ملاقات
rendezvous U قرار ملاقات گذاشتن
appointed days U قرار های ملاقات
appointments U قرار های ملاقات
revisiting U دوباره ملاقات کردن
appointments U وعده های ملاقات
dates [appointments] U وعده های ملاقات
redezvous U رانده وو محل ملاقات
assignation U قرار ملاقات واگذاری
assignations U قرار ملاقات واگذاری
revisits U دوباره ملاقات کردن
dates [appointments] U قرار های ملاقات
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
redezvous U وعده ملاقات اجتماع مجدد
keep an appointment U قبول کردن قرار ملاقات
miss an appointment U از دست دادن قرار ملاقات
meet U معرفی شدن به ملاقات کردن
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
meets U معرفی شدن به ملاقات کردن
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
to arrive in good time U خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
It was a mere accident that we met. U ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
fix someone up with someone <idiom> U واسطه برای قرار ملاقات دونفر
lose touch with <idiom> U از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
blind dates U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
conferences U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
blind date U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
I dont mean to intrude . U قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
I wI'll go flat out to do it. U بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
sidekick U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
agenda U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
agendas U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
calendar program U ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
calendar program U ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
I wI'll gradually get used to it . U یواش یواش عادت خواهم کرد
visit U ملاقات کردن زیارت کردن
visited U ملاقات کردن زیارت کردن
redezvous U تلاقی کردن ملاقات کردن
assemble U انجمن کردن ملاقات کردن
assembled U انجمن کردن ملاقات کردن
assembles U انجمن کردن ملاقات کردن
visits U ملاقات کردن زیارت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com