English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
I'd like ... من ... را میخواهم.
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
iam inclined to think U میخواهم بگویم
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
i am in a hurry for it U زود میخواهم
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
I will be staying a month U من میخواهم یک ماه بمانم.
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
i want you to go U میخواهم شما بروید
i beg leave to say U اجازه میخواهم بگویم
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم چند روزی بمانم.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
examination U امتحان
examinations U امتحان
checking U امتحان
inspection U امتحان
assays U امتحان
tests U امتحان
examination U امتحان
quiz [American] U امتحان
tested U امتحان
test U امتحان
trial U امتحان
tests U امتحان ها
test U امتحان
trial U امتحان
trials U امتحان
trials U امتحان ها
assay U امتحان
tentatively U من باب امتحان
quiz U امتحان
quizzes U امتحان
checks U امتحان
checked U امتحان
examinations U امتحان ها
check U امتحان
tries U امتحان
try U امتحان
to make a trial of U امتحان کردن
qualifying examination U امتحان صلاحیت
to take an examination U امتحان دادن
to give an examination U امتحان کردن
to bring to the proof U امتحان کردن
tripos U امتحان حساب
unsight U امتحان نکرده
vivas voce U امتحان شفاهی
To flunk a course . To fail an exam. U در امتحان رد شدن
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
put to test U امتحان کردن
proctor U نافر امتحان
examiner U امتحان کننده
examining U امتحان کردن
tests U امتحان محک
examination U امتحان ازمایش
examinations U امتحان ازمایش
temptation U ازمایش امتحان
temptations U ازمایش امتحان
crucible U امتحان سخت
crucibles U امتحان سخت
preliminaries U امتحان مقدماتی
preliminary U امتحان مقدماتی
tests U امتحان کردن
examines U امتحان کردن
examiners U امتحان کننده
experiment U امتحان عمل
experimenting U امتحان عمل
experiments U امتحان عمل
examine U امتحان کردن
assays U امتحان عیارگری
assay U امتحان عیارگری
probation U ازمایش امتحان
experimented U امتحان عمل
tries U امتحان کردن
try U امتحان کردن
examined U امتحان کردن
probational U ازمایش امتحان
tested U امتحان کردن
test U امتحان محک
trials U امتحان کردن
test U امتحان کردن
trials U ازمایش امتحان
trial U امتحان کردن
trial U ازمایش امتحان
pretest U امتحان مقدماتی
tested U امتحان محک
examination anxiety U اضطراب امتحان
test anxiety U اضطراب امتحان
examinable U قابل امتحان
essay examination U امتحان انشایی
examinee U امتحان دهنده
examinee U امتحان شونده
bar examination U امتحان وکالت
to write an exam U امتحان کتبی نوشتن
testable U امتحان پذیر ازمایشی
to buy on trial U بشرط امتحان خریدن
midyear U امتحان نیمه سال
checks U امتحان کردن بازرسی
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
reexamine U دوباره امتحان کردن
invigilates U در امتحان نظارت کردن
checked U امتحان کردن بازرسی
check U امتحان کردن بازرسی
invigilate U در امتحان نظارت کردن
invigilated U در امتحان نظارت کردن
to give an examination U صورت امتحان دادن
tested U ازمایش کردن امتحان
try on <idiom> U امتحان کردن لباس
tests U ازمایش کردن امتحان
try (something) out <idiom> U امتحان کردن(چیزی)
test U ازمایش کردن امتحان
check lock U ساعت امتحان کننده
viva voce U شفاها امتحان شفاهی
invigilating U در امتحان نظارت کردن
hold water U از امتحان درست درامدن
to try something on U چیزی را برای امتحان پوشیدن
to check out something U چیزی را بررسی یا امتحان کردن
to get a pass in physics U در امتحان فیزیک قبول شدن
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
to put to proof U امتحان کردن محک زدن
graduate record examination U امتحان ورودی بعد ازلیسانس
palpate U لمس کردن امتحان نمودن
To pass the exam on the first try. U یک ضرب در امتحان قبول شدن
To purchase on approval . U بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
gre U امتحان ورودی بعد از لیسانس
acid test U وسیلهء ازمایش امتحان با اسید
ordeals U امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
ordeal U امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
placement U تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان
placements U تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان
How many students passed the exam? U چند نفر در امتحان قبول شدند؟
urinoscopy U پیشاب بینی امتحان ادرار فسر
To mark the examination papers . U ورقه های امتحان رانمره دادن
The exam was too easy for words . U امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
to try on U برای امتحان پوشیدن بطورازمایش اغازکردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
test paper U کاغذ مخصوص ازمایش ورقه امتحان
shibboleth U امتحان اصطلاح پیش پا افتاده ومرسوم
shibboleths U امتحان اصطلاح پیش پا افتاده ومرسوم
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
He feels shame at failing in his exam . U ازاینگه در امتحان مردود شده خجالت می کشد
to try something completely new <idiom> U چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com