Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I'm looking forward to your next email.
U
من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'm really looking forward to the weekend.
U
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
standbys
U
منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standby
U
منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
e-mail
[short for electronic mail]
U
ایمیل
email
[short for electronic mail]
U
ایمیل
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
caretaker status
U
وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
projecting
U
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
wistfully
U
مشتاقانه
intensive
U
مشتاقانه
anxiously
U
مشتاقانه
eagerly
U
مشتاقانه
forwardly
U
مشتاقانه
intently
U
مشتاقانه
desirously
U
مشتاقانه
keenly
U
مشتاقانه
lap up
<idiom>
U
مشتاقانه گرفتن
intense
U
قوی مشتاقانه
ambitiously
U
ارزومندانه مشتاقانه
an intent look
U
یک نگاه مشتاقانه
PHIGS
U
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
knuckle down
<idiom>
U
مشتاقانه شروع به کارکردن
anxiously
[about]
or
[for]
<adv.>
U
بطورنگران
[مشتاقانه ]
[بخاطر]
یا
[برای]
To work like a beaver .
U
مشتاقانه وتر وفرز کارکردن
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
inexpectant
U
نا منتظر
anticipant
U
منتظر
anticipator
U
منتظر
waiters
U
منتظر
waiter
U
منتظر
expectant of
U
منتظر
anticipatory
U
منتظر
wistful
U
منتظر
waiting
U
منتظر
trray
U
منتظر
await
U
منتظر بودن
trray
U
منتظر شدن
awaits
U
منتظر بودن
to look out
U
منتظر بودن
abhide
U
منتظر بودن
awaiting
U
منتظر بودن
awaited
U
منتظر بودن
on deck
U
دونده منتظر نوبت
to look for anything
U
منتظر چیزی شدن
hang about
U
در نزدیکی منتظر بودن
to look forward to something
U
منتظر چیزی شدن
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
to wait for any one
U
منتظر کسی شدن
hold breath
U
منتظر یک اتفاق بودن
hold one's horses
<idiom>
U
باصبوری منتظر ماندن
less than release unit
U
یکان منتظر حمل
sweat out
<idiom>
U
با دلواپسی منتظر بودن
i await you
U
منتظر شما هستم
abides
U
منتظر شدن وفا کردن
bide one's time
<idiom>
U
صبورانه منتظر فرصت بودن
abided
U
منتظر شدن وفا کردن
we watched for his arrival
U
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
mark time
<idiom>
U
منتظر وقوع چیزی بودن
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
stick around
<idiom>
U
همین دوروبر منتظر ماندن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
abide
U
منتظر شدن وفا کردن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
to look forward to something
U
با خوشحالی منتظر چیزی شدن
to wait for a favorable opportunity
U
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
lie over
U
متمایل بودن منتظر ماندن
cool one's heels
<idiom>
U
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
to feverishly look forward to something
U
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
I'm looking forward to seeing you again.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
sleeps
U
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
readied
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
job
U
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
readying
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
sleep
U
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
ready
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
waits
U
چشم براه بودن منتظر شدن
waited
U
چشم براه بودن منتظر شدن
wait
U
چشم براه بودن منتظر شدن
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
sleeping
U
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
to look forward to something excitedly
U
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
jobs
U
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
readied
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
queue
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
readying
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
queues
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
ready
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
To stand someone up .
U
کسی را قال گذاشتن ( منتظر ؟ معطل گذاردن )
Do you think it advisable to wait here
U
آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
readies
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
queueing
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queued
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
Time and tide wait for no man .
<proverb>
U
زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
queues
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
it will pay to wait
U
به منتظر شدنش نمیارزد صبر کردنش ارزش دارد
queued
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queue
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queueing
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
demands
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
demanded
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
sequential access
U
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
queued
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queues
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queues
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queueing
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queued
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queueing
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
buffer
U
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
qsam
U
صف بلاکهای منتظر برای پردازش که با استفاده روش دستیابی تربیتی بازیابی میشود
inputted
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
second thoughts
U
بعدی
unidimensional
U
تک بعدی
three dimentional
U
سه بعدی
unidimensional
U
یک بعدی
two dimensional
U
دو بعدی
tridimensional
U
سه بعدی
succeeding
U
بعدی
ulterior
U
بعدی
further
U
بعدی
furthered
U
بعدی
furthering
U
بعدی
furthers
U
بعدی
one dimentional
U
یک بعدی
future
U
بعدی
three-dimensional
U
سه بعدی
solids
U
سه بعدی
cubical
U
سه بعدی
serotine
U
بعدی
two-dimensional
U
دو بعدی
puisne
U
بعدی
solid
U
سه بعدی
subsequent
U
بعدی
three dimensional
U
سه بعدی
spatial
U
سه بعدی
one dimentional
U
تک بعدی
contentions
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contention
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
three dimensional lattice
U
شبکه سه بعدی
holographic image
U
نمایی از شی سه بعدی
four dimensional
U
چهار بعدی
follow up
U
اقدامات بعدی
space frame
U
قاب سه بعدی
immediate destination
U
مقصد بعدی
multidimentional
U
چند بعدی
latter day
U
روز بعدی
succeeding generation
U
نسل بعدی
n cube
U
مکعب N بعدی
one dimensional array
U
ارایه یک بعدی
triaxial test
U
ازمایش سه بعدی
multidimensional
U
چند بعدی
follow up
U
اماد بعدی
feeder report
U
گزارشات بعدی
tother
U
نفر بعدی
follow up supply
U
اماد بعدی
tother
U
بعدی دیگر
aftereffect
U
اثر بعدی
t' other
U
بعدی دیگر
aftertastes
U
لذت بعدی
subsere
U
توالی بعدی
stereoscopic vision
U
دید سه بعدی
three dimensional polymer
U
بسپار سه بعدی
hologram
U
تصویر سه بعدی
stereoscope
U
سه بعدی نما
versatile
U
چند بعدی
three dimentional array
U
ارایه سه بعدی
deep space
U
فضای سه بعدی
stereognosis
U
ادراک سه بعدی
aftertaste
U
لذت بعدی
solid geometry
U
هندسه سه بعدی
holograms
U
تصویر سه بعدی
two dimensional lattice
U
شبکه دو بعدی
unidimensionality
U
یک بعدی بودن
illusiansm
U
نقاشی سه بعدی
after-effect
U
تاثیر بعدی
after-effects
U
تاثیر بعدی
3D analysis
U
آنالیز سه بعدی
t' other
U
نفر بعدی
3D analysis
U
بررسی سه بعدی
tridimensionality
U
حالت سه بعدی
two demensional chromatography
U
کروماتوگرافی دو بعدی
two dimensional array
U
ارایه دو بعدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com