Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
My curfew is at 11.
U
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I've got to watch what I eat.
U
باید مواظب رژیمم باشم.
I've got to watch what I eat.
U
من باید مواظب به آنچه می خورم باشم.
[که چاق نشوم]
We had to queue
[line]
up for three hours to get in.
U
ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
sundial
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch.
U
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
if i be
U
اگر باشم
spindle
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time
U
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
U
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
if i were you
U
اگرمن جای شما باشم
I wI'll come tommorow if at all.
U
اگر آمدنی باشم فردا می آیم
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
U
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'm old enough to take care of myself.
U
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
judy
U
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
clockwise
U
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
o'clock
U
ساعت از روی ساعت
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
transmissions
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
One day I want to have a horse of my very own.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
U
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
U
خانه خانه کردن
ranges
U
یک خانه یا تعدادی خانه
range
U
یک خانه یا تعدادی خانه
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
the house is in my possession
U
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
watches
U
ساعت
watching
U
ساعت
passionflower
U
گل ساعت
passion flower
U
گل ساعت
timepiece
U
ساعت
horologium
U
ساعت
oclock
U
ساعت
maypop
U
گل ساعت
in hour's time
U
دو ساعت
zero hour
U
ساعت س
watched
U
ساعت
watch
U
ساعت
horologii
U
ساعت
timepieces
U
ساعت
clock generator
U
ساعت زا
h hour
U
ساعت س
by my watch
U
ساعت من
hours
U
ساعت
hour
U
ساعت
clocks
U
ساعت
hourly
U
ساعت به ساعت
clock
U
ساعت
horologe
U
ساعت
self-esteem
U
ساعت
hour ly
U
ساعت به ساعت
clk
U
ساعت
ticker
[colloquial]
[watch]
U
ساعت
clock
U
ساعت
ticker
U
ساعت
timŠepiece
U
ساعت
Every so often . Every hour on the hour.
U
دم به ساعت
time-piece
U
ساعت
timepiece
U
ساعت
clocks
U
ساعت ها
hourglass
U
ساعت شنی
ampere hour
U
امپر ساعت
sundials
U
ساعت افتابی
ampere hour
U
امپر- ساعت
alarum clock
U
ساعت شماطهای
alarum
U
ساعت زنگی
hourglasses
U
ساعت ریگی
hourglass
U
ساعت ریگی
hourglasses
U
ساعت شنی
alarm clock
U
ساعت شماطهای
at eight o'clock
U
در ساعت هشت
atomic clock
U
ساعت اتمی
clock maker
U
ساعت ساز
civil time
U
ساعت محلی
chess clock
U
ساعت شطرنج
capped watch
U
ساعت شکاری
by my watch
U
مطابق ساعت من
business hours
U
ساعت کاری
business hours
U
ساعت اداری
balance wheel
U
رقاص ساعت
horologer
U
ساعت ساز
clocks
U
ساعت ورزشگاه
clock
U
ساعت ورزشگاه
hand
U
عقربه
[ساعت ...]
clockhand
U
عقربه
[ساعت ...]
pocket watch
U
ساعت جیبی
sundial
U
ساعت افتابی
wristwatches
U
ساعت مچی
wristwatch
U
ساعت مچی
wristlet watch
U
ساعت مچی
wrist watch
U
ساعت مچی
fob
U
زنجیر ساعت
face of the clock
U
صفحه ساعت
alarm clocks
U
ساعت شماطهای
wall clock
ساعت دیواری
civil time
U
ساعت معمولی
watch maker
U
ساعت ساز
shot clock
U
ساعت مسابقه
man hours
U
نفر در ساعت
man hour
U
نفر ساعت
tower clock
U
برج ساعت
lights out
U
ساعت خواب
universal time
U
ساعت جهانی
kwh
U
کیلووات- ساعت
w.h.
U
وات ساعت
watch case
U
قاب ساعت
time clock
U
گاه ساعت
watch glass
U
شیشه ساعت
internal clock
U
ساعت داخلی
in the space of an hour
U
بفاصله یک ساعت
watch key
U
کلید ساعت
mean time
U
ساعت متوسط
moon dial
U
ساعت مهتابی
shooting ckock
U
ساعت مسابقه
shipper
U
اهرم ساعت
sext
U
عبادت ساعت 21
sext
U
نماز ساعت شش
real time clock
U
ساعت بلادرنگ
quarter hour
U
ربع ساعت
pph
U
تعدادصفحه در ساعت
solar time
U
ساعت شمسی
physiological clock
U
ساعت فیزیولوژیکی
sun dial
U
ساعت افتابی
system time
U
ساعت سیستم
the two o'clock d.
U
توزیع ساعت دو
the watch is warranted
U
خوبی ساعت
navy time
U
ساعت دریایی
watch test
U
ازمون ساعت
watchcase
U
قاب ساعت
watchcase
U
جعبه ساعت
rush-hour
U
ساعت پرمشغله
rush-hour
U
ساعت شلوغی
8 oclock sharp . On the stroke of 8.
U
سر ساعت هشت
half hour
U
نیم ساعت
Face of the watch .
U
صفحه ساعت
We will come at 8.
ما ساعت 8 میاییم.
game clock
U
ساعت ورزشگاه
four o'clock
U
ساعت چهار
electric clock
U
ساعت الکتریکی
dutchmans
U
یکجور گل ساعت
digital clock
U
ساعت رقمی
clock work
U
چرخهای ساعت
clock speed
U
سرعت ساعت
passion fruit
U
میوهی گل ساعت
kilowatt hours
U
کیلووات در ساعت
watt hour
U
وات ساعت
sandglass
U
ساعت ریگی
hour glass
U
ساعت ریگی
wristlet
U
بند ساعت
zulu time
U
ساعت گرینویچ
horology
U
ساعت سازی
watch glss
U
شیشه ساعت
biological clock
U
ساعت زیستی
daylight saving time
U
ساعت تابستانی
hr
U
مخفف ساعت
horary
U
ساعت بساعت
hrs
U
مخفف ساعت
kilowatt hour
U
کیلووات در ساعت
hand glass
U
ساعت شنی
watchmaker
U
ساعت ساز
watchband
U
بند ساعت
clockwise
U
درجهت ساعت
clockwise
U
در جهت ساعت
watchbands
U
بند ساعت
solarium
U
ساعت افتابی
solariums
U
ساعت افتابی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com