English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
knot U منگوله دار کردن گره دریایی
knots U منگوله دار کردن گره دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
tassels U منگوله
tufts U منگوله
tassel U منگوله
tag U منگوله
bob U منگوله
bobbing U منگوله
bobs U منگوله
tuft U منگوله
tags U منگوله
pompon U منگوله
tassels U منگوله زدن به
calamanco U قره منگوله
knotted U منگوله دار
tassel U منگوله زدن به
braid [fringe] U ریشه سر فرش [منگوله]
fezzes U کلاه قرمز منگوله دار فس
fez U کلاه قرمز منگوله دار فس
pompon U انواع گل داودی منگوله نما
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
tossle U منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
pirating U دزدی دریایی کردن
pirate U دزدی دریایی کردن
pirated U دزدی دریایی کردن
sea bathing U ابتنی دریایی کردن
pirates U دزدی دریایی کردن
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
sailings U سفر دریایی رااغاز کردن
sail U سفر دریایی رااغاز کردن
sailed U سفر دریایی رااغاز کردن
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
roves U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
roved U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
marlinspike U چنگک جدا کردن کابلهای دریایی
rove U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
porpoise U خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
porpoises U خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
tam o' shanter U کلاه منگوله دار یا دکمه دار
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
fringe [braid] U ریشه فرش یا منگوله [که بصورت مختلف بافته شده تا از شل شدن و باز شدن انتهای فرش جلوگیری شود.]
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
dogfish U سگ دریایی
marines U دریایی
sea born U دریایی
naval U دریایی
thalassic U دریایی
benthic U ته دریایی
shark U سگ دریایی
maritime U دریایی
marine U دریایی
sea pier U سد دریایی
thalaesic U دریایی
seas U دریایی
saltier U دریایی
salty U دریایی
nautical U دریایی
pelagian U دریایی
sea U دریایی
sharks U سگ دریایی
saltiest U دریایی
sea elephant U فیل دریایی
porpoises U گراز دریایی
pirated U دزد دریایی
ocean current U جریان دریایی
sea flower U شقایق دریایی
oceanid U حوری دریایی
mermaids U حوری دریایی
pirate U راهزنی دریایی
admiralty law U قوانین دریایی
pirate U دزد دریایی
ossifrage U عقاب دریایی
blockages U محاصره دریایی
medusa U ستاره دریایی
oceanophyte U گیاه دریایی
porpoise U گراز دریایی
pirated U راهزنی دریایی
notice to mariner U اگهی دریایی
nautical mile U مایل دریایی
mermaid U حوری دریایی
seawall U دیوار یا سد دریایی
pirates U راهزنی دریایی
seaway U راه دریایی
seaway U مسیر دریایی
seapower U قدرت دریایی
notice to mariner U اعلامیه دریایی
notice to mariner U اعلان دریایی
pirating U دزد دریایی
seamount U کوه دریایی
pirates U دزد دریایی
seebreeze U نسیم دریایی
pirating U راهزنی دریایی
nautical mile U میل دریایی
marooner U دزد دریایی
on shore winds U باد دریایی
algae U خزه دریایی
actinia U کیسه تن دریایی
paravane U اژدرمخرب دریایی
reef U تپه دریایی
beacon U چراغ دریایی
maritime lien U برتری دریایی
reef U صخره دریایی
armadas U نیروی دریایی
armada U نیروی دریایی
reefs U تپه دریایی
reefs U صخره دریایی
beacon U فار دریایی
sea dog U خوک دریایی
pelagian U جانور دریایی
pigboat U زیر دریایی
pharos U فانوس دریایی
mark sensing U نشان دریایی
osprey U عقاب دریایی
knot U گره دریایی
maritime trade U تجارت دریایی
acaleph U گزنه دریایی
pelagic U دریایی دریانشین
sea duty U ماموریت دریایی
sea dog U گاو دریایی
blockages U ممانعت دریایی
blockage U محاصره دریایی
maritime lien U امتیاز دریایی
beacons U چراغ دریایی
asteroidea U ستارههای دریایی
surveyed U اب نگاری دریایی
rips U گرداب دریایی
naval port U بندر دریایی
survey U اب نگاری دریایی
sea power U کشور دریایی
sub [Colloquial] U زیر دریایی
naval station U پایگاه دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval base U پایگاه دریایی
naval support U پشتیبانی دریایی
sirenic U حوری دریایی
naval war U جنگ دریایی
sea plane U هواپیمایی دریایی
seadrome U فرودگاه دریایی
sea nymph U پری دریایی
sill of a dock U سد حوض دریایی
sea weed U علف دریایی
naval campaign U جنگ دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
sea surveillance U مراقبت دریایی
sea stores U فروشگاه دریایی
ship's corporal U دژبان دریایی
naval forces U نیروی دریایی
sea rover U دزد دریایی
shore dinner U غذای دریایی
surveys U اب نگاری دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
starfish U ستاره دریایی
sea weed U جلبک دریایی
naval establishment U تاسیسات دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com