English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
moveable by destination U منقول در حکم غیر منقول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
movable U دارائی منقول
reversion U هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
irreplaceable U غیر منقول بی عوض
immovable U غیر منقول
immovable U دارایی غیر منقول
tail U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
personal U منقول
personal U منقول خصوصی
heritage U ماترک ترکه غیر منقول
good U مال منقول محموله
chattel U دارائی منقول
chattel U اموال منقول
chattel U مال منقول دارایی شخصی
brought forward U منقول ازصفحه پیش
cadastre U مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
carry forward U منقول ساختن
carry forward U مبلغ منقول
condequent U منقول
fixed property U اموال غیر منقول
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
hereditaments U دارایی غیر منقول
immovable by nature U مال غیر منقول ذاتی
immovable property U مال غیر منقول
immovableness U غیر منقول دادن
incumbrance U حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
jus mariti U حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
movable property U مال منقول
movableness U منقول نابرجا
movables U مال منقول
moveable property U دارائی منقول
moveable property U مال منقول
narrated consensus U اجماع منقول
personal action U دعوی منقول
personal chattels U دارایی منقول
personal chattels U دارایی شخصی منقول
personal property U دارایی شخصی منقول
personal state U دارایی منقول
real property U دارایی غیر منقول
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real action U دعوی غیر منقول
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
realty U دارایی غیر منقول ملک
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
to carry forward U منقول ساختن
to carry over U منقول ساختن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com