Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shared resource
U
منطق اشتراکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
communism
U
مسلک اشتراکی مرام اشتراکی مردم گرایی
organum
U
کتاب منطق منطق ارسطو
propositional calculus
U
منطق گزاره ای
[ریاضی]
[منطق]
formal logic
U
منطق صوری
[منطق]
logistic
U
منطق نمادی مربوط به منطق نمادی
collective
U
اشتراکی
communally
U
اشتراکی
communal
U
اشتراکی
shared file
U
فایل اشتراکی
communism
U
نظام اشتراکی
timeshared
U
با وقت اشتراکی
collective farm
U
مزرعه اشتراکی
joint ownership
U
مالکیت اشتراکی
cotenancy
U
اجاره اشتراکی
communize
U
اشتراکی کردن
communalist
U
اشتراکی گرای
communalism
U
سیستم اشتراکی
common library
U
کتابخانه اشتراکی
communalize
U
اشتراکی کردن
collectivize
U
اشتراکی کردن
collectivization
U
اشتراکی کردن
collectivism
U
نظام اشتراکی
joint insurance
U
بیمه اشتراکی
collective
U
اشتراکی اجتماعی
communism
U
اصول اشتراکی
long-house
U
مسکن اشتراکی
pool
U
تصحیلات اشتراکی
commonest
U
مشترک اشتراکی
commoners
U
مشترک اشتراکی
pools
U
تصحیلات اشتراکی
common
U
مشترک اشتراکی
socialism
U
نظام اشتراکی
pooled
U
تصحیلات اشتراکی
kibbutz
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
communists
U
طرفدار مرام اشتراکی
cenobitism
U
زندگی اشتراکی درخانقاه
collectivity
U
مالکیت اشتراکی جمع
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
leninism
U
عقاید اشتراکی لنین
communism
U
مرام اشتراکی کمونیسم
communists
U
دارای مرام اشتراکی
kibbutzim
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
communist
U
دارای مرام اشتراکی
timeshare
U
اشتراکی کردن وقت
communist
U
طرفدار مرام اشتراکی
kibbutzes
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
phalanstery
U
جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
hetaerism
U
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
collectivism
U
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
reason
U
منطق
novum organum
U
منطق
reasons
U
منطق
rationale
U
منطق
logic
U
منطق
inept
U
بی منطق
commune
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communization
U
متکی برحقوق مشترک اشتراکی کردن
communes
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
coenobite
U
راهبی که دارای زندگی اشتراکی است
n level logic
U
منطق N سطحی
mathematical logic
U
منطق ریاضی
logical positivism
U
منطق عملی
logical empiricism
U
منطق عملی
two level logic
U
منطق دوسطحی
illogic
U
خلاف منطق
fuzzy logic
U
منطق نامعلوم
formmal logic
U
منطق صوری
threshold logic
U
منطق استانهای
novum organum
U
منطق بیکن
proposition
U
گزاره
[منطق]
sequential logic
U
منطق ترتیبی
shared logic
U
منطق اشتراک
single rail logic
U
منطق تک خطی
transistor transistor logic
U
منطق TTL
structural logic
U
منطق ساختی
symbolic logic
U
منطق نمادی
symbolic logic
U
منطق رمزی
propositional logic
U
منطق گزارهای
positive logic
U
منطق مثبت
to chop logic
U
منطق بافتن
symbolic logic
U
منطق سمبلیک
current mode logic
U
منطق جریانی
cryptologic
U
منطق رمز
logicians
U
منطق دان
control logic
U
منطق کنترل
computer logic
U
منطق کامپیوتر
frame
U
منطق اسکلت
canonic
U
منطق اپیکوری
boolean logic
U
منطق بولی
nonsense
U
خارج از منطق
affective logic
U
منطق عاطفی
afortiori
U
با منطق محکمتر
logician
U
منطق دان
negative logic
U
منطق منفی
double rail logic
U
منطق دو خطی
logic
U
منطق ریاضی
fluid logic
U
منطق سیلانی
dialectics
U
منطق جدلی
formal logic
U
منطق مجرد
dialectician
U
منطق دان
formal logic
U
منطق رمزی
formal logic
U
منطق صوری
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
logistic
U
محاسبهای علم منطق
reactionaries
U
مخالفت گرای بی منطق
inference rule
U
قواعد استنتاج
[منطق]
reactionary
U
مخالفت گرای بی منطق
well advised
U
ازروی عقل و منطق
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
arithmetic logic unit
U
واحد حساب و منطق
logic arithmetic unit
U
واحد منطق و حساب
arithmetically
U
منطق قاعده حساب
dialectology
U
علم منطق جدلی
dialectician
U
پیرو منطق استدلالی
modus tollendo tollens
U
نفی تالی
[منطق]
[ریاضی]
truth table
U
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
transformation rule
U
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
rule of inference,
U
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
denying the consequent
U
نفی تالی
[منطق]
[ریاضی]
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
To be amenable to reason .
U
اهل منطق ودلیل بودن
to sign up for something
U
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
propositional calculus
U
حساب گزاره ها
[فلسفه]
[منطق]
[ریاضی]
propositional calculus
U
حساب گزاره ای
[فلسفه]
[منطق]
[ریاضی]
alethiology
U
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
permission
U
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
shares
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
scheduling
U
روش کار که به چندین کاربر امکان استفاده اشتراکی ازCPU میدهد
shared
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
scholastically
U
موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
plato
U
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
scheduler
U
برنامهای که استفاده از CPU یا وسایل جانبی را که توسط چندین کاربر اشتراکی هستند را سازماندهی میکند
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
System Monitor
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
dtl
U
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
faxing
U
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
faxes
U
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxed
U
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
fax
U
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
naming services
U
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
if and only if
U
اگر و تنها اگر
[ریاضی]
[منطق]
[کامپیوتر]
Windows Explorer
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
mathematical logic
U
منطق ریاضی
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com