English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contested area U منطقه موضوع اختلاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distinguishes U بیان اختلاف بین دو موضوع
distinguish U بیان اختلاف بین دو موضوع
concentration cell corrosion U نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
difference in northing U اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
settlement of disputes U حل اختلاف
schismatism U اختلاف
misalignment U اختلاف
discord U اختلاف
mean square deviation U اختلاف
difference U اختلاف
quarrelled U اختلاف
disputes U اختلاف
diversion U اختلاف
differences U اختلاف
diversions U اختلاف
defferential U اختلاف
disputed U اختلاف
versatility U اختلاف
divarication U اختلاف
stour U اختلاف
dispute U اختلاف
disputing U اختلاف
discrepancy U اختلاف
disagreement U اختلاف
schisms U اختلاف
schism U اختلاف
variations U اختلاف
variation U اختلاف
disparities U اختلاف
quarreled U اختلاف
quarreling U اختلاف
quarrelling U اختلاف
disagreements U اختلاف
quarrels U اختلاف
quarrel U اختلاف
divided <adj.> U در اختلاف
disparity U اختلاف
variance U اختلاف
compromis U حل اختلاف
shading U اختلاف جزئی
parallactic U اختلاف منظری
judicial settlement U حل اختلاف قضایی
crosses U اختلاف مرافعه
efficiency variance U اختلاف بازدهی
magnetic variation U اختلاف مغناطیسی
diversity of opinions U اختلاف ارا
heteromorphism U اختلاف شکل
scissor U پراکندگی اختلاف
parallax U اختلاف منظر
frequency drift U اختلاف فرکانس
product differentiation U اختلاف محصول
hetermorphism U اختلاف شکل
phase displacement U اختلاف فاز
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
inventory discrepancy U اختلاف دفتردارایی
phase difference U اختلاف فاز
crosser U اختلاف مرافعه
cross U اختلاف مرافعه
phase shift U اختلاف فاز
parallaxe U اختلاف منظر
potential difference U اختلاف پتانسیل
crossest U اختلاف مرافعه
parallax distortion U اختلاف منظر
reconcilement U رفع اختلاف
diversity of citizenship U اختلاف تابعیت
dissension U اختلاف عقیده
divisions U اختلاف تفرقه
deflection correction U اختلاف انحراف
deviation U اختلاف سمت
differences U اختلاف دو چیز
deviations U اختلاف سمت
difference U اختلاف دو چیز
disputing U اختلاف نظر
angular displacement U اختلاف زاویهای
class distinctions U اختلاف طبقاتی
disputes U اختلاف نظر
dispute U اختلاف نظر
disputed U اختلاف نظر
dissension U اختلاف شقاق
difference in easting U اختلاف طول
wage differentials U اختلاف در دستمزد
division U اختلاف تفرقه
frictions U مالش اختلاف
divarication U اختلاف عقیده
dissidence U اختلاف رای
friction U مالش اختلاف
divergence of opinions U اختلاف نظر
difference of potential U اختلاف پتانسیل
disagreements U اختلاف ناسازگاری
vertical interval U اختلاف ارتفاع
difference of opinions U اختلاف نظر
disagreement U اختلاف ناسازگاری
variegation U اختلاف رنگ
settlement of a dispute U رفع اختلاف
dissented U اختلاف عقیده داشتن
dissent U اختلاف عقیده داشتن
color difference signal U پیام اختلاف رنگ
magnetic potential difference U اختلاف پتانسیل مغناطیسی
inequalities U عدم تساوی اختلاف
schism U اختلاف وتفرقه درکلیسا
inequality U عدم تساوی اختلاف
contact potential difference U اختلاف پتانسیل مجاورتی
constant potential U اختلاف پتانسیل ثابت
disgreement U عدم موافقت اختلاف
schisms U اختلاف وتفرقه درکلیسا
angle of parallax U زاویه اختلاف دید
ionization potential U اختلاف پتانسیل یونش
difference in easting U اختلاف طول جغرافیایی
dissents U اختلاف عقیده داشتن
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
schismatism U اختلاف وتفرقه درکلیسا
electric potential difference U اختلاف پتانسیل الکتریکی
split the difference <idiom> U واریز اختلاف پول
A fundamental (slight) difference. U اختلاف اساسی ( جزئی )
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف منظر
trade gap U اختلاف داد و ستد
sea slike U اختلاف رنگ سطح اب
shade of meaning U اختلاف جزئی در معنی
threshold voltage U اختلاف سطح استانهای
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
phase difference U اختلاف مراحل عملیات
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
differences of opinion U اختلاف عقیده [نظر]
to instigate disturbances U تحریک اختلاف کردن
diurnal U اختلاف سطح 42 ساعته اب
to disagree [or be in disagreement] [on something/about something] U بر سر چیزی اختلاف داشتن
parallax U اختلاف منظر انطباق
contract price adjustment U رفع اختلاف در قیمت قرارداد
shadings U اختلاف جزئی سایه رنگ
diverged U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
differential leveling U تعیین اختلاف تراز نقاط
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com