Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coastal zone
U
منطقه ساحلی
beach support area
U
منطقه پشتیبانی ساحلی
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
coast defence
U
پدافند ساحلی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
defense sector
U
منطقه پدافندی
forward defense area
U
منطقه پدافندی جلو
defensive sea area
U
منطقه پدافندی دریایی
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
defense zone
U
منطقه پدافند
forward defense area
U
منطقه پدافند جلو
defended area
U
منطقه پدافند شده
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
vital area
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی
area air defense commander
U
فرمانده منطقه پدافند هوایی
air defense sector
U
منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
contested area
U
منطقه مورد نزاع
beatten zone
U
منطقه مورد اصابت
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
coastal
U
ساحلی
beach head
U
سر پل ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
seasider
U
ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
bridge head
U
سر پل ساحلی
offing
U
اب ساحلی
inshore
U
ساحلی
coastlines
U
خط ساحلی
strandline
U
خط ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
beach patrol
U
گشتی ساحلی
inshore current
U
جریانات ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
martello
U
قلعه ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
littoral
U
ناحیه ساحلی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
inshore current
U
جریان اب ساحلی
inshore water
U
ابهای ساحلی
coastal patrol
U
گشتی ساحلی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
cabotage
U
تجارت ساحلی
coastal route
U
مسیر ساحلی
boat telephone
U
تلفن ساحلی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
foreshores
U
کمربند ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
foreshore
U
کمربند ساحلی
links
U
تپه ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
marina
U
تفرجگاه ساحلی
marinas
U
تفرجگاه ساحلی
coastguards
U
گارد ساحلی
coastguard
U
گارد ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
beach face
U
کمربند ساحلی
sea dike
U
دیوار ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
beach obstacle
U
مانع ساحلی
landing craft
U
کرجی ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
beach matting
U
کف پوش ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
territorial sea
U
دریای ساحلی
territorial waters
U
ابهای ساحلی
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
coastal route
U
راه ابی ساحلی
sanbar
U
دیوار شنی ساحلی
beach minefield
U
میدان مین ساحلی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
lido
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
beach flag
U
پرچم مشخصه ساحلی
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
lidos
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
coastal navigation, coasting
U
حمل و نقل ساحلی
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
phalarope
U
مرغ ساحلی نوک دراز
Goa
U
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay
U
تخته سنگ ساحلی درجزیره
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird
U
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift
U
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
willet
U
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
polder
U
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
daymark
U
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
rill
U
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
ports
U
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
belts
U
منطقه
belt
U
منطقه
belted
U
منطقه
shingles
U
منطقه
locale
U
منطقه
locales
U
منطقه
territory
U
منطقه
block
U
منطقه
territories
U
منطقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com