Perdic | منطقه تجمع موقت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	rendezvous area U	منطقه تجمع موقت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	clandestine assembly area U	منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
	holding area U	منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
	concentration area U	منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
	assembling area U	منطقه تجمع
	assembly area U	منطقه تجمع
	collecting point U	منطقه تجمع
	rendezvous area U	منطقه تجمع
	concentration camps U	منطقه تجمع اسرا
	boat rendezvous area U	منطقه تجمع قایقها
	concentration camp U	منطقه تجمع اسرا
	holding area U	منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
	transient forces U	نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
	drop zone U	منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
	suspension of arms U	اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
	protempore U	موقت شاغل مقامی بطور موقت
	lied U	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
	lies U	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
	lie U	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
	damage area U	منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
	submarine havens U	منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
	sanctuaries U	منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
	sanctuary U	منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
	landing area U	منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
	area of military significant fallout U	منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
	service area U	منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
	airspace reservation U	منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
	run up area U	منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
	staging area U	منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
	prohibited area U	منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
	grid zone U	منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
	polynia U	منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
	leave area U	منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
	haven submarine U	منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
	area oriented U	بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
	skid row <idiom> U	منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
	sectors U	منطقه عمل منطقه مسئولیت
	remotest U	خارج از منطقه منطقه دورافتاده
	remoter U	خارج از منطقه منطقه دورافتاده
	remote U	خارج از منطقه منطقه دورافتاده
	combat zone U	منطقه رزمی منطقه نبرد
	kill area U	منطقه خطر منطقه تلفات
	zone of fire U	منطقه اتش منطقه تیراندازی
	crossing area U	منطقه گذار منطقه پایاب
	sector U	منطقه عمل منطقه مسئولیت
	tropopause U	منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
	ranging U	تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
	motif U	گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
	holding anchorage U	لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
	comparative cover U	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
	line crosser U	فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
	demolition target U	منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
	axial route U	مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
	launching area U	منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
	separation zone U	منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
	demilitarization U	تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
	demolition guard U	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
	defense coastal area U	منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
	airspace prohibited area U	منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
	island bases U	پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
	sweep U	تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
	public meeting U	تجمع
	forming up U	تجمع
	association U	تجمع
	accumulations U	تجمع
	accumulation U	تجمع
	assembly U	تجمع
	associations U	تجمع
	congestion U	تجمع
	aggregation U	تجمع
	trafficking U	تجمع مدافعان
	line official U	داور خط تجمع
	traffics U	تجمع مدافعان
	hive U	مرکز تجمع
	turout U	تجمع پرسنل
	trafficked U	تجمع مدافعان
	swarmer U	تجمع کننده
	accumulation point U	نقطه تجمع
	traffic U	تجمع مدافعان
	capital agglomeration U	تجمع سرمایه
	furunculosis U	تجمع چندکورک
	line backer U	مدافع پشتیبان خط تجمع
	unlawful assembly U	تجمع غیر قانونی
	association U	تداعی معانی تجمع
	coagulation U	تجمع مواد در یک ناحیه
	pigmentation U	تجمع رنگدانه ها در بافتها
	rallying points U	محل تجمع مجدد
	pipe the side U	تجمع گارد احترام
	loose forward U	مهاجم تک رو پشت خط تجمع
	number forward U	مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
	rallying point U	محل تجمع مجدد
	dust laden U	تجمع گرد وغبار
	line backing U	دفاع پشت خط تجمع
	associations U	تداعی معانی تجمع
	islands U	منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
	island U	منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
	coil up U	تجمع ستون در راحت باش
	sick call U	تجمع برای رفتن به بهداری
	recall U	دستور تجمع قوا دادن
	pipe the side U	فرمان تجمع گارد احترام
	bomb cemetery U	محل تجمع بمبهای فاسد
	hydrothorax U	تجمع مایع در حفره جنب
	dummy U	گول زدن حریف در تجمع
	recalls U	دستور تجمع قوا دادن
	hike U	گرفتن توپ درشروع تجمع
	hikes U	گرفتن توپ درشروع تجمع
	recalled U	دستور تجمع قوا دادن
	hiking U	گرفتن توپ درشروع تجمع
	dummies U	گول زدن حریف در تجمع
	broken field U	محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
	hiked U	گرفتن توپ درشروع تجمع
	casual water U	تجمع موقتی اب روی زمین
	sacking U	حمله به مهاجم پشت خط تجمع
	hookup U	تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
	flares U	پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
	to recall the troops from Mali U	دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
	riot U	تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
	prisoner of war cage U	محل تجمع اولیه اسرای جنگی
	rioting U	تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
	riots U	تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
	rioted U	تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
	convoy assembly port U	بندر محل تجمع ستون موتوری
	convoy assembly port U	بندر محل تجمع کاروان دریایی
	flare U	پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
	snap U	روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
	huddles U	گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
	snapped U	روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
	huddle U	گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
	snapping U	روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
	huddled U	گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
	huddling U	گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
	snaps U	روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
	intersectional service U	قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
	gabfest U	تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
	forming up U	تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
	spermathecal U	کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
	encroaching U	قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
	nailed U	حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
	assembly order U	دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
	spermatheca U	کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
	nail U	حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
	nails U	حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
	standoff half U	بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
	wing forward U	هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
	backfield line U	خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
	cosmopolis U	شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
	ashless dispersant oil U	نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
	blind side U	سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
	accretion	هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
	air defense action area U	منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
	area assessment U	ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
	area of operational interest U	منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
	sacks U	حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
	sacked U	حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
	sack U	حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
	ball back U	ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
	air surface zone U	منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
	glaciology U	علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
	square in U	پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
	coalition U	در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
	coalitions U	در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
	interim U	موقت
	provisional U	موقت
	adhoc U	موقت
	pontoons U	پل موقت
	intrim U	موقت
	pro tempore U	موقت
	makeshift U	موقت
	temporary U	موقت
	pontoon bridge U	پل موقت
	pontoon U	پل موقت
	scrambles U	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
	scrambled U	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
	scramble U	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
	scrambling U	دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
	tabernacle U	پرستشگاه موقت
	suspension of arms U	اتش بس موقت
	temporary road U	راه موقت
	temporary marriage U	ازدواج موقت
	temporary hardness U	سختی موقت
	short time duty U	کار موقت
	the pro tem chief U	رئیس موقت
	timbering U	چوبست موقت
	blackout U	بیهوشی موقت
	blackouts U	بیهوشی موقت
	temporary gauge U	اشل موقت
	temporary storage U	انباره موقت
	temporary storage U	حافظه موقت
	buffer U	حافظه موقت
	temporal life U	زندگی موقت
	drop tank U	تانک موقت
	temporary works U	کارهای موقت
	term insurance U	بیمه موقت
	suspensions U	اخراج موقت
	temporalty U	بطور موقت
	temporarily U	بطور موقت
	temporary duty U	شغل موقت
	temporary duty U	ماموریت موقت
	temporary wife U	زوجه موقت
	temporary structures U	ساختمانهای موقت
	false work U	حائل موقت