Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
loading facilities
U
وسایل بارگیری
portcall
U
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
prestowage plan
U
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
U
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
stowed
U
بارگیری کردن
stows
U
بارگیری کردن
stowing
U
بارگیری کردن
loads
U
بارگیری کردن
load
U
بارگیری کردن
stow
U
بارگیری کردن
stevedore
U
بارگیری وباراندازی کردن
stevedores
U
بارگیری وباراندازی کردن
lading
U
بارگیری عمل بار کردن
port
U
شراب شیرین بارگیری کردن
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
take on
<idiom>
U
ضبط کردن،بارگیری کردن
lade
U
بارگیری کردن خالی کردن
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
paddock
U
منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddocks
U
منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
salvage
U
اوراق کردن وسایل
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
salvages
U
اوراق کردن وسایل
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
mounting
U
سوار کردن وسایل
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
illuminate
U
روشن کردن منطقه
area monitoring
U
مراقبت کردن از منطقه
infiltrated
U
نفوذ کردن در منطقه
infiltrate
U
نفوذ کردن در منطقه
infiltrates
U
نفوذ کردن در منطقه
infiltrating
U
نفوذ کردن در منطقه
illuminates
U
روشن کردن منطقه
illuminating
U
روشن کردن منطقه
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
directing
U
اداره کردن روانه کردن وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
cannibalises
U
محل اوراق کردن وسایل
camouflaged
U
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
U
پنهان کردن وسایل جنگی
cannibalizes
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalised
U
محل اوراق کردن وسایل
camouflaging
U
پنهان کردن وسایل جنگی
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
camouflage
U
پنهان کردن وسایل جنگی
cannibalizing
U
محل اوراق کردن وسایل
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
cannibalize
U
محل اوراق کردن وسایل
cannibalising
U
محل اوراق کردن وسایل
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cannibalized
U
محل اوراق کردن وسایل
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
screen
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
altitude acclimatization
U
عادت کردن به ارتفاع منطقه
illumination
U
روشن کردن منطقه روشنایی
illuminations
U
روشن کردن منطقه روشنایی
search light illumination
U
روشن کردن منطقه با نورافکن
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
stacked
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacks
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
fish out
U
تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
illumination plan
U
طرح روشن کردن منطقه نبرد
area blocking
U
سد راه کردن رقیب در منطقه معین
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
sync
U
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync
U
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
mopping up
U
پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
illumination by reflection
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
sick
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sickest
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
paddock
U
منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
staging area
U
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
paddocks
U
منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com