English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clerk of the course U منشی گروه داوران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
lord chancellor U رئیس کل داوران
referee's dressing room U رختکن داوران
jury U هیئت داوران
jury U هیات داوران
juries U هیئت داوران
juries U هیات داوران
hant U شور داوران کاراته
marshal U داوران کنار مسیر
split decision U رای اکثریت داوران
marshaled U داوران کنار مسیر
marshals U داوران کنار مسیر
marshalled U داوران کنار مسیر
marshaling U داوران کنار مسیر
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
abstaining U خودداری داوران ازدادن رای
abstained U خودداری داوران ازدادن رای
matmen U مجموع کشتی گیران و داوران
abstains U خودداری داوران ازدادن رای
abstain U خودداری داوران ازدادن رای
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
pyx jury U هئیت منصفه عیارگیران داوران دینارسنج
rhadamanthus U نام یکی از داوران جهان پایین
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
the judges were influenced by U داوران زیر نفوذ او واقع شدند
clerks U منشی
score keeper U منشی
amanuensis U منشی
clerk U منشی
secretary U منشی
characteristic U منشی
characteristically U منشی
penman U منشی
doggery U سگ منشی
actuaries U منشی
actuary U منشی
secretaries U منشی
awards U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
award U مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
clerkship U منشی گری
lordliness U لرد منشی
manorialism U ارباب منشی
hauteur U بزرگ منشی
queenliness U ملکه منشی
character trait U صفت منشی
sacerdocy U کشیش منشی
company secretary U منشی شرکت
puerilism U کودک منشی
secretary of embassy U منشی سفارت
secretaryship U منشی گری
particianship U بزرگ منشی
piggishness U خوک منشی
flag secretary U منشی تیمسار
gentility U اقا منشی
kingliness U شاه منشی
drafter U منشی پیام
beggarliness U گدا منشی
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
lordliness U بزرگ منشی مناعت
meanness U گدا منشی خست
piggishly U ازروی خوک منشی
gentlemanly U از روی بزرگ منشی
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
postal match U مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
scribes U کاتب نسخههای خطی منشی
Let the secretary get on with it . U بگذارید منشی کارش را بکند
scribe U کاتب نسخههای خطی منشی
secretariate U منشی گری کارمندان دبیرخانه
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
development support library U امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
squads U گروه
thronged U گروه
thronging U گروه
teams U گروه
parcels U گروه
parcel U گروه
covey U گروه
platoons U گروه
folk U گروه
folks U گروه
platoon U گروه
mass U گروه
gang U گروه
shoals U گروه
hosts U گروه
g , series U گروه ژ
bunch U گروه
flock U گروه
flocking U گروه
bunched U گروه
bunches U گروه
flocks U گروه
shoal U گروه
bunching U گروه
throng U گروه
gangs U گروه
frying U گروه
swarms U گروه
trooping U گروه
cluster bomb U گروه
hosting U گروه
hosted U گروه
cluster bombs U گروه
host U گروه
clusters U گروه
swarmed U گروه
fry U گروه
cluster U گروه
masses U گروه
assembly U گروه
massing U گروه
squad U گروه
team U گروه
swarm U گروه
flocked U گروه
fries U گروه
throngs U گروه
set U گروه
sets U گروه
setting up U گروه
multitudes U گروه
multitude U گروه
t group U گروه T
concourses U گروه
concourse U گروه
many U گروه
special interest group U گروه
school U گروه
schools U گروه
herding U گروه
herded U گروه
herd U گروه
herds U گروه
lot U گروه
bevy U گروه
attack group U گروه تک
companies U گروه
company U گروه
crowd U گروه
crowds U گروه
corps U گروه
ring U گروه
trooped U گروه
troop U گروه
batch U گروه
party U گروه
batches U گروه
cliques U گروه
ensign U گروه
ensigns U گروه
clique U گروه
groups U گروه
cohort U گروه
congregations U گروه
cohorts U گروه
group U گروه
congregation U گروه
amino group U گروه امینی
alkyl group U گروه الکیل
encounter group U گروه رویارویی
experimental group U گروه ازمایشی
battle group U گروه نبرد
diaconate U گروه شماسان
end group U گروه انتهایی
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
duty hands U گروه نگهبانان
army group U گروه ارتش
dyad U گروه دو عضوی
armor group U گروه زرهی
alkyl group U گروه الکیلی
artillery group U گروه توپخانه
disk pack U گروه بسته
attack group U گروه تک به ساحل
devitry U گروه دیوان
center U گروه مرکزی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com