Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
issuant
U
منتشر کننده منتشر شونده
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
reverberation index
U
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
spreader
U
منتشر کننده
diffuser
U
منتشر کننده
diffusor
U
منتشر کننده
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
ecl
U
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
bug
U
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
U
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs
U
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
promoter
U
ترقی دهنده ترویج کننده
intoxicating
U
کیف دهنده ازخودبیخود کننده
incorporator
U
تشکیل دهنده ترکیب کننده
assignor
U
واگذار کننده انتقال دهنده
sanative
U
علاج کننده بهبودی دهنده
improver
U
ترقی کننده بهبودی دهنده
tractarian
U
چاپ کننده ویاانتشار دهنده
assigner
U
واگذار کننده انتقال دهنده
admissive
U
داخل کننده اجازه دهنده
sanatory
U
علاج کننده بهبودی دهنده
promoters
U
ترقی دهنده ترویج کننده
truster
U
نسیه دهنده توکل کننده
adulterant
U
پست تر کننده استحاله دهنده
polarizer
U
متضاد کننده قطبش دهنده
mover
U
پیشنهاد کننده تکان دهنده
consummative
U
تکمیل کننده انجام دهنده
assentient
U
قبول کننده رضایت دهنده
prolonger
U
تاخیر دهنده طولانی کننده
indicative
U
خبر دهنده اشاره کننده
multiplier
U
افزایش دهنده چند برابر کننده
abstergent
U
شستشو دهنده ماده پاک کننده
developers
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer
U
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
intercurrent
U
مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
deictic
U
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
laborsaving
U
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
colminator
U
تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
settling rounds
U
گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
broadcast
U
منتشر
broadcasts
U
منتشر
to make a noise
U
منتشر شدن
spreads
U
منتشر کردن
spread
U
منتشر کردن
irradiating
U
منتشر کردن
irradiates
U
منتشر کردن
distributed capacity
U
فرفیت منتشر
irradiate
U
منتشر کردن
broadcasts
U
منتشر کردن
put forth
U
منتشر کردن
irradiated
U
منتشر کردن
get abroad
U
منتشر شدن
diffusing
U
منتشر شده
circulates
U
منتشر شدن
diffuse
U
منتشر شده
diffuse
U
منتشر کردن
incident light
U
نور منتشر
diffused
U
منتشر شده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
inedited
U
منتشر نشده
diffused
U
منتشر کردن
diffuses
U
منتشر شده
diffuses
U
منتشر کردن
diffusing
U
منتشر کردن
circulated
U
منتشر شدن
give forth
U
منتشر کردن
circulate
U
منتشر شدن
broadcast
U
منتشر کردن
spread
U
منتشر شدن انتشار
widespread
U
شایع همه جا منتشر
widespreading
U
شایع همه جا منتشر
spread
U
منتشر کردن یا شدن
spreads
U
منتشر شدن انتشار
release
U
منتشر ساختن رهایی
republish
U
دوباره منتشر کردن
reported statistics
U
امارهای منتشر شده
propagated error
U
اشتباه منتشر شده
pantropic
U
منتشر درنواحی گرمسیری
pantropical
U
منتشر درنواحی گرمسیری
unissued shares
U
سهام منتشر نشده
releases
U
منتشر ساختن رهایی
released
U
منتشر ساختن رهایی
spreads
U
منتشر کردن یا شدن
diffusively
U
بطور منتشر و یا مفصل
circumfuse
U
باطراف منتشر کردن
the volume that preceded
U
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
posthumous
U
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
blowy
U
بسهولت باطراف منتشر شونده
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
spread
U
[منتشر کردن مایع روی سطح]
get about
U
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
diffuses
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuse
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
the disease threatens to sprea
U
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
ground swell
U
امواج
tidal waves
U
امواج جزرومدی
the waves of the sea
U
امواج دریا
thermal waves
U
امواج گرمایی
hertzian waves
U
امواج هرتز
emission
U
انتشار امواج
interference
U
تداخل امواج
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
radio waves
U
امواج رادیویی
pulsing
U
ضربان امواج
emissions
U
انتشار امواج
spoondrift
U
ترشح امواج
incoherent waves
U
امواج همدوس
tosser
U
دستخوش امواج
brain waves
U
امواج مغزی
sky wave
U
امواج اسمانی
wander wave
U
امواج سیار
gravitational waves
U
امواج گرانشی
pulse
U
امواج ضربانی
reverberations
U
برگشت امواج
crashing waves
U
امواج خروشان
pulsed
U
امواج ضربانی
transient wave
U
امواج سیار
gravitational waves
U
امواج جاذبه
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
gravity waves
U
امواج ثقلی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
reverberation
U
برگشت امواج
ground waves
U
امواج زمینی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
This dictionary is published(printed) in three volumes.
U
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
echoing
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
echo
U
برگشت امواج رادار
bleeding
U
باند تداخل امواج
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
reverberations
U
برگشت دادن امواج
reverberation
U
برگشت دادن امواج
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
wave band
U
دسته امواج رادیو
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
attenuation
U
افت قدرت امواج
led
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lighted
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com