Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
germane
U
منتسب خویش و قوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
allegedly
U
منتسب به
alleged
U
منتسب به
refers
U
منتسب کردن
referred
U
منتسب کردن
relegated
U
منتسب کردن
relegates
U
منتسب کردن
relegating
U
منتسب کردن
refer
U
منتسب کردن
relegate
U
منتسب کردن
interrupts
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
programmable function key
U
یچی که کار مشخص یا دستورات مشخصی به آن منتسب میشود
relation
U
خویش
kindred
U
خویش
kinswoman
U
خویش
kinswomen
U
خویش
connection
U
خویش
connexions
U
خویش
self
U
خویش
kin
U
خویش
he is kin to me
U
او خویش منست
he is kin to me
U
اوبامن خویش
nepotist
U
خویش پرست
sib
U
خویش وقوم
relativein law
U
خویش سببی
self discharging
U
رهاکننده خویش
to call cousins
U
قوم و خویش داشتن
to take after number one
U
در فکر خویش بودن
shirt-tail
U
قوم و خویش دور
shirt-tails
U
قوم و خویش دور
niece
U
خویش و قوم مونث
affinity
قوم و خویش سببی
kin
U
قوم و خویش خویشی
nepotism
U
خویش و قوم پرستی
nieces
U
خویش و قوم مونث
self tightening
U
برنفس خویش فشاروارد اورنده
Every thing is good in its season.
<proverb>
U
که هر چیزى به جاى خویش نیکوست.
self tightening
U
نفس خویش را درتنگنا قراردهنده
to take care of number one
U
در فکر خویش بودن از خودتوجه گردن
non commital
U
از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
devisor
U
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث
whiggism
U
روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
self condemned
U
محکوم شده توسط نفس خود مقصر نزد وجدان خویش
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
self absorption
U
غرق در خویش غرق شدن در افکار
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com