Perdic | منتج | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 27 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	consequent U	منتج
	condequent U	منتج
	lead in U	منتج

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	followed U	منتج شدن
	result U	منتج شدن
	reflecting U	منتج شدن به
	reflect U	منتج شدن به
	resulted U	منتج شدن
	resulting U	منتج شدن
	accrue	منتج گردیدن
	illative U	منتج شونده
	follow U	منتج شدن
	sequent U	منتج ناشی
	follows U	منتج شدن
	reflects U	منتج شدن به
	wind up U	منتج به نتیجه شدن
	abrasion	سایش منتج ازآلودگی
	abrasions U	سایش منتج ازالودگی
	resultant U	حاصل منتج شونده
	derive U	ناشی شدن از منتج کردن
	derives U	ناشی شدن از منتج کردن
	illation U	نتیجه رسان منتج شونده
	eventuate U	منتج شدن نتیجه دادن
	deriving U	ناشی شدن از منتج کردن
	accrues U	منتج گردیدن تعلق گرفتن
	accruing U	منتج گردیدن تعلق گرفتن
	What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U	سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.

Recent search history

Forum search