English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
hotbed U منبع
cistern U منبع اب
cisterns U منبع
cisterns U منبع اب
receptacle U منبع
receptacles U منبع
water system U منبع اب
wellspring U منبع
cistern U منبع
hotbeds U منبع
pooled U منبع
pool U منبع
references U منبع
reference U منبع
resourc U منبع
rootstock U منبع
small reservoir at well top U منبع
source code U کد منبع
head spring U منبع
origins U منبع
fountain U منبع
origin U منبع
fount U منبع
resource U منبع
water supplies U منبع اب
water supply U منبع اب
supplied U منبع
supplying U منبع
source U منبع
supply U منبع
fountains U منبع
pools U منبع
light point U منبع روشنایی
light source U منبع نور
isogenous U دارای یک منبع
lighting source U منبع روشنایی
power source U منبع قدرت
noises U منبع تغذیه
magnetic storage U منبع مغناطیسی
mains supply U منبع شبکه
message source U منبع پیام
noise U منبع تغذیه
neutron source U منبع نوترون
illuminant U منبع نور
information source U منبع اطلاعات
energizer U منبع انرژی
elevator boot U منبع بالابر
elevated tanke U منبع اب هوائی
electron emitter U منبع الکترون
data source U منبع داده
current supply U منبع جریان
cold water supply U منبع ابسرد
cold body U منبع سرد
attack origine U محل یا منبع تک
excitation source U منبع برانگیختگی
aliunde U از منبع دیگر
incandescent source U منبع ملتهب
image source U منبع تصویر
cooling water supply U منبع اب سرد
heat supply U منبع حرارتی
energy supply U منبع انرژی
resource U منبع ممر
fountainhead U منبع خبر
agency of communications U منبع ارتباط
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
power supplay U منبع قدرت
mine U منبع مامن
store of value U منبع ارزش
source routine U روال منبع
source register U ثبات منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع انرژی
source of power U منبع قدرت
source listing U لیست منبع
source language U زبان منبع
source document U سند منبع
system resource U منبع سیستم
source U منبع منشاء
mined U منبع مامن
mines U منبع مامن
originals U منبع سرچشمه
source U منبع برق
wellhead U منبع چشمه
voltage source U منبع الکتریسیته
voltage source U منبع قدرت
voltage source U منبع ولتاژ
thermal reservoir U منبع گرما
thermal reservoir U منبع گرمایی
source data U دادههای منبع
source computer U کامپیوتر منبع
resource allocation U اختصاص منبع
power supply U منبع انرژی
authority U منبع موثق
radiation source U منبع تشعشع
original U منبع سرچشمه
resource file U فایل منبع
power supply U منبع تغذیه
resource management U مدیریت منبع
power supplay U منبع تغذیه
resource sharing U اشتراک منبع
second source U منبع دوم
goldmine U منبع در آمد سرشار
provenance U منبع [باستان شناسی]
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
goldmines U منبع در آمد سرشار
candlepower U شدت نور یک منبع
power supply switch U کلید منبع تغذیه
bonanzas U منبع عایدی مهم
site of the find U منبع [باستان شناسی]
adscititious U دارای منبع خارجی
bonanza U منبع عایدی مهم
archeological site U منبع [باستان شناسی]
x ray source U منبع اشعه رونتگن
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
power supply cable U کابل منبع تغذیه
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
light source colour U رنگ منبع نور
line source U منبع خطی شکل
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
low frequency source U منبع فرکانس پایین
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
radix U پایه منبع اصلی
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
voltage source U منبع فشار الکتریکی
power supply cable U کابل منبع قدرت
welding source U منبع جریان جوش
source data automation U خودکاری داده منبع
motored U منبع نیروی مکانیکی
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
gravy train U منبع در امد نامشروع
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
cisterns U حوضچه ارامش منبع
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
motors U منبع نیروی مکانیکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
gravy trains U منبع در امد نامشروع
motor- U منبع نیروی مکانیکی
cistern U حوضچه ارامش منبع
authority U منبع صحیح و موثق
source listing U لیست برداری منبع
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
gravy trains U منبع درامد بدون زحمت
symbolically U نوشتن برنامه به زبان منبع
ghost signals U علایم راداری بدون منبع
gravy train U منبع درامد بدون زحمت
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
data packet U منبع ارسال سری داده در یک بسته
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
read in U ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
output U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
outputs U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
jobs U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
hog U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
led U که از منبع نور LED به جای لیزر استفاده میکند
resource U استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
job U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
hogs U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
p code U روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com