English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
low frequency source U منبع فرکانس پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
low frequency U فرکانس پایین
low frequency range U حیطه فرکانس پایین
low frequency cable U کابل فرکانس پایین
low frequency generator U مولد فرکانس پایین
low frequency engineering U تکنیک فرکانس پایین
low frequency transformer U ترانسفورماتور فرکانس پایین
low frequency furnace U کوره فرکانس پایین
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
low frequency current U جریان فرکانس پایین
low frequency choke U پیچک فرکانس پایین
low frequency valve U لامپ فرکانس پایین
low frequency wave U موج فرکانس پایین
low frequency induction heater U گرمکن القایی فرکانس پایین
low frequency amplifier U تقویت کننده فرکانس پایین
low frequency characteristic U مقدار مشخصه فرکانس پایین
low frequency current gain U تقویت جریان فرکانس پایین
low frequency induction channel furnace U کوره ناودانی القایی فرکانس پایین
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
wobbulator U تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
line source U منبع خطی منبع شبکه
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
down U سوی پایین بطرف پایین
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
instantaneous frequency U مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
pools U منبع
fount U منبع
hotbed U منبع
hotbeds U منبع
pooled U منبع
resource U منبع
resourc U منبع
small reservoir at well top U منبع
references U منبع
source code U کد منبع
head spring U منبع
water supplies U منبع اب
pool U منبع
reference U منبع
supplied U منبع
cistern U منبع اب
rootstock U منبع
fountains U منبع
fountain U منبع
origins U منبع
origin U منبع
cisterns U منبع اب
receptacle U منبع
water system U منبع اب
cisterns U منبع
receptacles U منبع
wellspring U منبع
cistern U منبع
supplying U منبع
source U منبع
supply U منبع
water supply U منبع اب
neutron source U منبع نوترون
source language U زبان منبع
aliunde U از منبع دیگر
second source U منبع دوم
store of value U منبع ارزش
fountainhead U منبع خبر
authority U منبع موثق
resource U منبع ممر
wellhead U منبع چشمه
heat supply U منبع حرارتی
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
noises U منبع تغذیه
resource sharing U اشتراک منبع
voltage source U منبع ولتاژ
incandescent source U منبع ملتهب
source register U ثبات منبع
resource allocation U اختصاص منبع
noise U منبع تغذیه
resource file U فایل منبع
magnetic storage U منبع مغناطیسی
mains supply U منبع شبکه
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
agency of communications U منبع ارتباط
voltage source U منبع الکتریسیته
voltage source U منبع قدرت
message source U منبع پیام
resource management U مدیریت منبع
source program U برنامه منبع
source routine U روال منبع
cooling water supply U منبع اب سرد
power supply U منبع تغذیه
radiation source U منبع تشعشع
power supply U منبع انرژی
light source U منبع نور
power supplay U منبع تغذیه
energizer U منبع انرژی
electron emitter U منبع الکترون
source listing U لیست منبع
light point U منبع روشنایی
data source U منبع داده
current supply U منبع جریان
lighting source U منبع روشنایی
power supplay U منبع قدرت
power source U منبع قدرت
elevated tanke U منبع اب هوائی
thermal reservoir U منبع گرمایی
originals U منبع سرچشمه
original U منبع سرچشمه
illuminant U منبع نور
elevator boot U منبع بالابر
thermal reservoir U منبع گرما
system resource U منبع سیستم
information source U منبع اطلاعات
source of power U منبع قدرت
cold body U منبع سرد
cold water supply U منبع ابسرد
source data U دادههای منبع
source U منبع برق
source U منبع منشاء
source of power U منبع انرژی
attack origine U محل یا منبع تک
mine U منبع مامن
mined U منبع مامن
energy supply U منبع انرژی
source computer U کامپیوتر منبع
source document U سند منبع
image source U منبع تصویر
mines U منبع مامن
isogenous U دارای یک منبع
excitation source U منبع برانگیختگی
motors U منبع نیروی مکانیکی
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
cistern U حوضچه ارامش منبع
motored U منبع نیروی مکانیکی
source listing U لیست برداری منبع
welding source U منبع جریان جوش
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
provenance U منبع [باستان شناسی]
source data automation U خودکاری داده منبع
cisterns U حوضچه ارامش منبع
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
goldmines U منبع در آمد سرشار
goldmine U منبع در آمد سرشار
x ray source U منبع اشعه رونتگن
site of the find U منبع [باستان شناسی]
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
voltage source U منبع فشار الکتریکی
gravy train U منبع در امد نامشروع
gravy trains U منبع در امد نامشروع
radix U پایه منبع اصلی
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
power supply switch U کلید منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع قدرت
archeological site U منبع [باستان شناسی]
line source U منبع خطی شکل
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
light source colour U رنگ منبع نور
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
authority U منبع صحیح و موثق
power supply cable U کابل منبع تغذیه
adscititious U دارای منبع خارجی
bonanzas U منبع عایدی مهم
bonanza U منبع عایدی مهم
candlepower U شدت نور یک منبع
frequencies U فرکانس
frequency U فرکانس
frequence U فرکانس
line frequency U فرکانس خط
low frequency U فرکانس کم
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com