English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
line source U منبع خطی منبع شبکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
resource U استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
internetwork U تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
mains supply U منبع شبکه
naming services U روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
head spring U منبع
receptacle U منبع
resourc U منبع
water supply U منبع اب
supply U منبع
receptacles U منبع
origins U منبع
fountains U منبع
fountain U منبع
origin U منبع
water supplies U منبع اب
supplying U منبع
water system U منبع اب
cistern U منبع
cisterns U منبع
wellspring U منبع
cisterns U منبع اب
reference U منبع
cistern U منبع اب
rootstock U منبع
pooled U منبع
pool U منبع
pools U منبع
source U منبع
supplied U منبع
resource U منبع
small reservoir at well top U منبع
hotbeds U منبع
hotbed U منبع
references U منبع
source code U کد منبع
fount U منبع
source document U سند منبع
thermal reservoir U منبع گرما
source of power U منبع قدرت
magnetic storage U منبع مغناطیسی
message source U منبع پیام
source data U دادههای منبع
noises U منبع تغذیه
source computer U کامپیوتر منبع
noise U منبع تغذیه
lighting source U منبع روشنایی
thermal reservoir U منبع گرمایی
source language U زبان منبع
second source U منبع دوم
source register U ثبات منبع
system resource U منبع سیستم
source routine U روال منبع
light source U منبع نور
light point U منبع روشنایی
isogenous U دارای یک منبع
store of value U منبع ارزش
information source U منبع اطلاعات
power source U منبع قدرت
heat supply U منبع حرارتی
illuminant U منبع نور
source listing U لیست منبع
source of power U منبع انرژی
image source U منبع تصویر
source program U برنامه منبع
incandescent source U منبع ملتهب
cold body U منبع سرد
data source U منبع داده
electron emitter U منبع الکترون
power supply U منبع انرژی
elevated tanke U منبع اب هوائی
elevator boot U منبع بالابر
power supply U منبع تغذیه
energizer U منبع انرژی
energy supply U منبع انرژی
excitation source U منبع برانگیختگی
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
cold water supply U منبع ابسرد
source U منبع منشاء
source U منبع برق
radiation source U منبع تشعشع
cooling water supply U منبع اب سرد
aliunde U از منبع دیگر
current supply U منبع جریان
agency of communications U منبع ارتباط
mine U منبع مامن
mined U منبع مامن
mines U منبع مامن
power supplay U منبع تغذیه
original U منبع سرچشمه
voltage source U منبع ولتاژ
attack origine U محل یا منبع تک
voltage source U منبع قدرت
neutron source U منبع نوترون
resource sharing U اشتراک منبع
authority U منبع موثق
voltage source U منبع الکتریسیته
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
resource management U مدیریت منبع
power supplay U منبع قدرت
resource allocation U اختصاص منبع
resource file U فایل منبع
resource U منبع ممر
fountainhead U منبع خبر
wellhead U منبع چشمه
originals U منبع سرچشمه
power supply cable U کابل منبع قدرت
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
low frequency source U منبع فرکانس پایین
power supply switch U کلید منبع تغذیه
line source U منبع خطی شکل
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
authority U منبع صحیح و موثق
power supply cable U کابل منبع تغذیه
motors U منبع نیروی مکانیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
radix U پایه منبع اصلی
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
gravy train U منبع در امد نامشروع
light source colour U رنگ منبع نور
gravy trains U منبع در امد نامشروع
x ray source U منبع اشعه رونتگن
cisterns U حوضچه ارامش منبع
welding source U منبع جریان جوش
source data automation U خودکاری داده منبع
voltage source U منبع فشار الکتریکی
source listing U لیست برداری منبع
motor U منبع نیروی مکانیکی
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
adscititious U دارای منبع خارجی
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
goldmine U منبع در آمد سرشار
goldmines U منبع در آمد سرشار
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
provenance U منبع [باستان شناسی]
archeological site U منبع [باستان شناسی]
site of the find U منبع [باستان شناسی]
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
bonanzas U منبع عایدی مهم
bonanza U منبع عایدی مهم
candlepower U شدت نور یک منبع
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
cistern U حوضچه ارامش منبع
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
ghost signals U علایم راداری بدون منبع
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
symbolically U نوشتن برنامه به زبان منبع
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
gravy trains U منبع درامد بدون زحمت
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
gravy train U منبع درامد بدون زحمت
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
data packet U منبع ارسال سری داده در یک بسته
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
read in U ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
output U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
outputs U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
led U که از منبع نور LED به جای لیزر استفاده میکند
hog U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
job U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
jobs U خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
p code U روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flex U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com