Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
non renewable resource
U
منبع بازگشت ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
non renewable resource
U
منبع تجدید ناپذیر
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
ups
U
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock
U
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source
U
منبع خطی منبع شبکه
invulnerable
U
زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
returns
U
بازگشت
relapse
U
بازگشت
relapsed
U
بازگشت
relapses
U
بازگشت
recession
U
بازگشت
recessions
U
بازگشت
relapsing
U
بازگشت
recoveries
U
بازگشت
recovery
U
بازگشت
regression
U
بازگشت
reversion
U
بازگشت
return
U
بازگشت
flyback
U
بازگشت
returned
U
بازگشت
recess
U
بازگشت
recesses
U
بازگشت
returning
U
بازگشت
hark back
U
بازگشت
recursion
U
بازگشت
adverence
U
بازگشت
returnees
U
بازگشت کننده
returnee
U
بازگشت کننده
return account
U
حساب بازگشت
reentry point
U
نقطه بازگشت
returned
U
اعاده بازگشت
return address
U
نشانی بازگشت
recursivity
U
خاصیت بازگشت
electron recoil
U
بازگشت الکترون
homing pigeon
U
بازگشت کبوتر
repatriating
U
بازگشت به وطن
homing pigeons
U
بازگشت کبوتر
reference
U
بازگشت مرجع
references
U
بازگشت مرجع
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
cannot
U
بازگشت شود به کن
return
U
اعاده بازگشت
repatriate
U
بازگشت به وطن
repatriated
U
بازگشت به وطن
repatriates
U
بازگشت به وطن
regression
U
بازگشت به گذشته
return key
کلید بازگشت
retrace interval
U
دوره بازگشت
carriage return
U
بازگشت نورد
retrace period
U
دوره بازگشت
retrace time
U
دوره بازگشت
chare
U
کردن بازگشت
reversibility
U
بازگشت پذیری
come around
U
بازگشت کردن به
cr
U
بازگشت نورد
rz
U
بازگشت به صفر
char
U
کردن بازگشت
returning
U
اعاده بازگشت
return to zero
U
با بازگشت به صفر
return interval
U
دوره بازگشت
return to zero
U
بازگشت به صفر
chars
U
کردن بازگشت
returns
U
اعاده بازگشت
charring
U
کردن بازگشت
come back
U
بازگشت بازیگر
repercussions
U
بازگشت پسزنی
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
refer
U
فرستادن بازگشت دادن
non return to zero
U
بدون بازگشت به صفر
reference
U
کتاب بس خوان بازگشت
referred
U
فرستادن بازگشت دادن
references
U
کتاب بس خوان بازگشت
reversible figures
U
شکلهای بازگشت پذیر
reversible perspective
U
نمای بازگشت پذیر
payoff period
U
دوره بازگشت سرمایه
payout period
U
دوره بازگشت سرمایه
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
recurrent
U
راجعه بازگشت کننده
nrz
U
بدون بازگشت به صفر
flyback power supply
U
توان اور بازگشت
refers
U
فرستادن بازگشت دادن
kickback power supply
U
توان اور بازگشت
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
curtain call
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain calls
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
activates
U
بازگشت بازیگر به زمین
activate
U
بازگشت بازیگر به زمین
activated
U
بازگشت بازیگر به زمین
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
activating
U
بازگشت بازیگر به زمین
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
ball retour track
U
مسیر بازگشت گوی بولینگ
repatriating
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulates
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulated
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulate
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriate
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriates
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
reconversion
U
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency
U
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
supplying
U
منبع
hotbeds
U
منبع
source
U
منبع
receptacles
U
منبع
supplied
U
منبع
fount
U
منبع
resourc
U
منبع
resource
U
منبع
water supply
U
منبع اب
water supplies
U
منبع اب
hotbed
U
منبع
supply
U
منبع
rootstock
U
منبع
water system
U
منبع اب
references
U
منبع
cistern
U
منبع اب
receptacle
U
منبع
source code
U
کد منبع
small reservoir at well top
U
منبع
pool
U
منبع
pools
U
منبع
pooled
U
منبع
wellspring
U
منبع
origin
U
منبع
cistern
U
منبع
cisterns
U
منبع
reference
U
منبع
fountains
U
منبع
fountain
U
منبع
cisterns
U
منبع اب
origins
U
منبع
head spring
U
منبع
unchallenged
U
بحث ناپذیر
imperviable
U
نم ناپذیر
watertight
U
اب ناپذیر
inappeasable
U
ناپذیر
waterproofed
U
نم ناپذیر
waterproof
U
نم ناپذیر
waterproofs
U
نم ناپذیر
attack origine
U
محل یا منبع تک
grid bias supply
U
منبع ولتاژشبکه
electron emitter
U
منبع الکترون
aliunde
U
از منبع دیگر
data source
U
منبع داده
lighting source
U
منبع روشنایی
resource
U
منبع ممر
cold body
U
منبع سرد
heat supply
U
منبع حرارتی
magnetic storage
U
منبع مغناطیسی
mains supply
U
منبع شبکه
current supply
U
منبع جریان
cooling water supply
U
منبع اب سرد
elevated tanke
U
منبع اب هوائی
cold water supply
U
منبع ابسرد
agency of communications
U
منبع ارتباط
excitation source
U
منبع برانگیختگی
energy supply
U
منبع انرژی
energizer
U
منبع انرژی
incandescent source
U
منبع ملتهب
elevator boot
U
منبع بالابر
fountainhead
U
منبع خبر
image source
U
منبع تصویر
information source
U
منبع اطلاعات
isogenous
U
دارای یک منبع
illuminant
U
منبع نور
light point
U
منبع روشنایی
light source
U
منبع نور
message source
U
منبع پیام
voltage source
U
منبع الکتریسیته
source computer
U
کامپیوتر منبع
source document
U
سند منبع
thermal reservoir
U
منبع گرما
source language
U
زبان منبع
source listing
U
لیست منبع
source of power
U
منبع قدرت
authority
U
منبع موثق
originals
U
منبع سرچشمه
source of power
U
منبع انرژی
second source
U
منبع دوم
resource file
U
فایل منبع
voltage source
U
منبع قدرت
voltage source
U
منبع ولتاژ
resource sharing
U
اشتراک منبع
wellhead
U
منبع چشمه
resource allocation
U
اختصاص منبع
word of mouth
<idiom>
U
از منبع موثق
source
U
منبع منشاء
noise
U
منبع تغذیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com