Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
storm water retention tank
U
منبعهای نگهدارنده اب باران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rainstorms
U
باد و باران باران شدید
rainstorm
U
باد و باران باران شدید
rainsquall
U
باد و باران باران شدید
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
holder
U
نگهدارنده
retentive
U
نگهدارنده
skeg
U
نگهدارنده
lashing
U
نگهدارنده
support
U
نگهدارنده
preserver
U
نگهدارنده
adherent electrode
U
نگهدارنده
holders
U
نگهدارنده
pendants
U
طناب نگهدارنده
dolly
U
پیش نگهدارنده
pendant
U
طناب نگهدارنده
absorptive terrace
U
تراس نگهدارنده اب
maintaining stimulus
U
محرک نگهدارنده
riding anchor
U
لنگر نگهدارنده
handle
U
گیره نگهدارنده
handles
U
گیره نگهدارنده
strut
U
قفل نگهدارنده
struts
U
قفل نگهدارنده
strutted
U
قفل نگهدارنده
retainer
U
گیره نگهدارنده
retainers
U
گیره نگهدارنده
dollies
U
پیش نگهدارنده
magnet holder
U
نگهدارنده اهنربا
conservator
U
نگهدارنده محافظ
fuse holder
U
نگهدارنده فیوز
cable guard
U
نگهدارنده کابل
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
shaft bracket
U
نگهدارنده محور
holding coil
U
پیچک نگهدارنده
gas holder
U
نگهدارنده گاز
workholder
U
نگهدارنده قطعه
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
holding flange
U
لبه نگهدارنده
arm rest
U
اهرم نگهدارنده
sustentacular
U
نگهدارنده محافظ
depositery
U
نگهدارنده سپرده
detent
U
ضامن نگهدارنده مین
pistol clasp
U
گیره نگهدارنده طپانچه
geneva stop
U
سیستم نگهدارنده فیلم
holding ground
U
محوطه نگهدارنده لنگر
downhaul
U
طناب نگهدارنده دکل
distance line
U
طناب نگهدارنده ناوها
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
lathe tool holder
U
نگهدارنده تیغه تراش
battery box leg
U
پایه نگهدارنده باطری
brake shoe carrier
U
نگهدارنده کفشک ترمز
magnetic latching relay
U
رله نگهدارنده مغناطیسی
detent
U
ازادکننده مین نگهدارنده
detent
U
شیطانک نگهدارنده گیره
die shoe
U
قاب نگهدارنده ورق
gimbals
U
محور نگهدارنده جایرو
rigging
U
طنابهای نگهدارنده دکل
bracket
U
[ستون نگهدارنده دیوار]
holds
U
گیره اتصالی نگهدارنده
stakeholder
U
نگهدارنده بانک در قمار
hold
U
گیره اتصالی نگهدارنده
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
jam cleat
U
قلاب نگهدارنده طناب قایق
hanging-buttress
U
[پشت بند نگهدارنده]
[معماری]
fuzewell liner
U
بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
struts
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
strutted
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
strut
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
spar
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
sparred
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spars
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
platen
U
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
gimbal
U
سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد
console
U
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
MCA
U
بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
crotches
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotch
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
sprays
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
gaff
U
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
sprayed
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spray
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spraying
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
raining
U
باران
drizzle
U
نم نم باران
drizzled
U
نم نم باران
drizzles
U
نم نم باران
hydrometeor
U
باران
drizzling
U
نم نم باران
rainwater
U
اب باران
rainless
U
بی باران
rainy
U
پر باران
rain proof
U
ضد باران
rained
U
باران
rain
U
باران
fine rain
U
باران
pluvial
U
باران زا
pluvian
U
باران زا
pluvine
U
باران زا
rain water
آب باران
rains
U
باران
killdeer
U
مرغ باران
hydrometer
U
باران سنج
rain shower
باران شدید
rain cats and dogs
<idiom>
U
باران شدید
golden rain
آتش باران
hyetometer
U
باران سنج
pluvimeter
U
باران سنج
rain ga
U
باران سنج
rain check
U
بلیط باران
to send down rain
U
باران فرستادن
udometer
U
باران سنج
pash
U
باران شدید
pluvial dendation
U
باران ستردگی
rainfall gauge
U
باران سنج
petrel
U
مرغ باران
plenty of rain
U
باران فراوان
plenty of rain
U
باران کافی
pluviometer
U
باران سنج
pluviometry
U
باران سنجی
pluviosity
U
باران خیزی
rainfall area
U
پهنه باران
pride of the morning
U
مه یا باران بامداد
rain gage
U
باران سنج
rainfall index
U
نمایه باران
rain gauge
U
باران سنج
storm water overflow
U
سرریز اب باران
orographic rain
U
باران کوهزاد
mizzle
U
باران ریز
sand blast
U
شن باران کردن
raintight
U
باران ناپذیر
much rain
U
باران زیاد
rainproof
U
عایق باران
rainmaking
U
ایجاد باران
rainmaker
U
باران ساز
rainfall recorder
U
باران نگار
much rain
U
باران بسیار
ombrology
U
مبحث باران
rain laden
U
باران ساز
bombarding
U
گلوله باران
showering
U
درشت باران
raindrops
U
قطره باران
acid rain
U
باران اسیدی
sleet
U
برف و باران
sleeted
U
برف و باران
sleeting
U
برف و باران
sleets
U
برف و باران
drizzling
U
نرمه باران
bombardments
U
گلوله باران
bombardment
U
گلوله باران
bombarded
U
گلوله باران
bombard
U
گلوله باران
sprinkles
U
پوش باران
sprinkled
U
پوش باران
sprinkle
U
پوش باران
rainstorm
U
طوفان باران
bombards
U
گلوله باران
rainstorms
U
طوفان باران
ombrometer
U
باران سنج
plover
U
مرغ باران
dotterel
U
مرغ باران
plovers
U
مرغ باران
catchment
U
باران گیر
raindrop
U
قطره باران
fall out
U
باران رادیواکتیو
cyclonic rain
U
باران چرخهای
shower
U
درشت باران
fine rain
U
باران ریز
drizzle
U
نرمه باران
showered
U
درشت باران
showers
U
درشت باران
drizzled
U
نرمه باران
blood rain
U
باران سرخ
drizzles
U
نرمه باران
slug
U
گلوله باران کردن
rainproof
U
مانع نفوذ باران
stager
U
گرگ باران دیده
shell off
U
گلوله باران کردن
pitter-patter
U
چک چک باران و غیره ضربان
slugs
U
گلوله باران کردن
shoots
U
تیر باران کردن
continuous rain
بارش باران دائمی
rainsquall
U
باران توام باتوفان
weatherbeaten
U
باد و باران دیده
standard rain gage
باران سنج معمولی
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
U
گرگ باران دیده .
It was raining hard.
U
باران سختی می با رید
missile
U
موشک باران کردن
intermittent rain
بارش متناوب باران
slugged
U
گلوله باران کردن
missiles
U
موشک باران کردن
weather moulding
U
سنگی که اب باران راردمیکند
totalizer
U
باران سنج دخیرهای
too much rain
باران بیش از اندازه
pitter patter
U
چک چک باران و غیره ضربان
storm sewer
U
لوله فاضلاب اب باران
Not all clouds bring rain.
<proverb>
U
هر ابرى باران نیاورد.
raindrop imprints
U
اثرهای چکه باران
rain or shine
چه باران باشد چه آفتاب
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
rainstorms
U
باران بوام باتوفان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com