English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hinterland U مناطق داخلی کشور
hinterlands U مناطق داخلی کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
arctic regions U مناطق قطبی
association areas U مناطق ارتباطی
avernus U مناطق جهنمی
cultivated areas U مناطق مزروعی
tropical U مناطق حاره
hazardous locations U مناطق خطر
havens U مناطق امن دریایی
pantropic U واقع در مناطق حاره
humid tropics U مناطق حاره مرطوبی
color zones U مناطق گیرنده رنگ
pantropical U واقع در مناطق حاره
cateran U اهل مناطق مرتفع
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
gap filler U رادارمخصوص پوشش مناطق باز
underdeveloped areas U مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
liberated U مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
zonation U طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
havens U مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
rain forest U جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
terai U کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Brontide U نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
Kurdish rug U فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
internal door U در داخلی
internal medicine U طب داخلی
esoteric U داخلی
endogenous U داخلی
inside U داخلی
ben U داخلی
in U داخلی
domestic U داخلی
territorial U داخلی
interiors U داخلی
indoor U داخلی
interior U داخلی
innate U داخلی
anie U داخلی
municipal U داخلی
insides U داخلی
in- U داخلی
intramural U داخلی
internal U داخلی
inner U داخلی
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
bulkhead U جدار داخلی
inner zone U منطقه داخلی
inner planets U سیارات داخلی
bulkheads U جدار داخلی
inside caliper U کولیس داخلی
inner product U ضرب داخلی
inner loop U حلقه داخلی
intercoms U ارتباط داخلی
inner harbor U بندر داخلی
intercoms U مخابرات داخلی
inner liner U روکش داخلی
intercom U مخابرات داخلی
civil wars U جنگ داخلی
civil war U جنگ داخلی
internal revenue U درامد داخلی
Inland Revenue U درامد داخلی
inside diameter U قطر داخلی
inside draft U شیب داخلی
inside U تو اعضای داخلی
interior ballistics U بالیستیک داخلی
civil U داخلی حقوقی
interior guard U نگهبان داخلی
interior span U دهانه داخلی
interior wall U دیوار داخلی
intermediate structure U ساختمان داخلی
internal angle U زاویه ی داخلی
internal armature U ارمیچر داخلی
internal attack U تک داخلی یا تک از داخل
interior architecture U معماری داخلی
interior affairs U امور داخلی
domestic tariff U تعرفه داخلی
inside hinge U لولای داخلی
inside micrometer U میکرومتر داخلی
inside thread U مارپیچ داخلی
inward light U نور داخلی
inside wing U بال داخلی
intercommunication U ارتباط داخلی
interconnection U اتصالی داخلی
interference drag U پسای داخلی
autonomy U استقلال داخلی
intrados U قوس داخلی
inner bottom U جدار داخلی
incoming message cassette U نوارپیغام داخلی
ductless gland U غددمترشح داخلی
territorial sea U دریای داخلی
endogenous variable U متغیر داخلی
endoparasite U انگل داخلی
endosmosis U حلول داخلی
intercom U ارتباط داخلی
rules of procedure U نظامنامه داخلی
internal crack U ترک داخلی
ashi noko U قسمت داخلی کف پا
municipal law U حقوق داخلی
domestic trade U بازرگانی داخلی
domestic products U محصولات داخلی
domestic disturbances U اغتشاشات داخلی
civil disturbances U اغتشاشات داخلی
domestic disturbances U اختلافات داخلی
domestic dualism U دوگانگی داخلی
domestic economy U اقتصاد داخلی
domestic emergencies U بحرانهای داخلی
domestic emergencies U موادضروری داخلی
domestic industry U صنعت داخلی
domestic market U بازار داخلی
by low U نظامنامه داخلی
internal consumption U مصرف داخلی
municipal court U دادگاه داخلی
inboard aileron U شهپر داخلی
local subscriber U مشترک داخلی
indoor antenna U انتن داخلی
local currency U پول داخلی
indoor U درونی داخلی
inferior conjunction U مقارنه داخلی
inferior planets U سیارههای داخلی
innards U قسمتهای داخلی
inland duty U گمرک داخلی
inland rules U قوانین داخلی
marketing audit U کنترل داخلی
home consumption U مصرف داخلی
home currency U پول داخلی
home made U ساخت داخلی
home market U بازار داخلی
home product U محصولات داخلی
home rule U حکومت داخلی
home trade U تجارت داخلی
imside dimension U اندازه داخلی
inland waterway U ابراه داخلی
internal window sill U کف پنجره داخلی
internal report U گزارش داخلی
internal electrode U الکترود داخلی
internal electrolysis U الکترولیز داخلی
internal reflector U رفلکتور داخلی
internal energy U انرژی داخلی
internal stress U تنش داخلی
internal erosion U فرسایش داخلی
internal efficiency U راندمان داخلی
internal trade U بازرگانی داخلی
internal trade U تجارت داخلی
internal voltage U ولتاژ داخلی
internal security U تامین داخلی
internal defense U دفاع داخلی
internal transactions U معاملات داخلی
internal development U رشد داخلی
internal development U توسعه داخلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com