Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lyrical
U
مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trios
U
قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
trio
U
قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
prong
U
باچنگ ک سوراخ کردن
prongs
U
باچنگ ک سوراخ کردن
fight tooth and nail
<idiom>
U
باچنگ ودندان جنگیدن
fair weather
U
مناسب برای
airworthiness
U
مناسب برای پرواز
fill the bill
<idiom>
U
مناسب برای همه جا
in pride of grease
U
مناسب برای کشتن
skiable
U
مناسب برای اسکی
suitable for children
U
مناسب برای بچه ها
cantabile
U
مناسب برای اواز
airworthy
U
مناسب برای پرواز
running
U
مناسب برای مسابقه دو
winterish
U
مناسب برای زمستان
market value
U
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
fencible
U
مناسب برای نرده کشی
buyer's market
U
بازار مناسب برای خریدار
roadworthy
U
مناسب برای بکاربردن درجاده ها
readying
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
gressorial
U
مناسب برای راه رفتن
readies
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
readied
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
offices
U
مناسب برای استفاده در شرکت
fishable
U
مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
office
U
مناسب برای استفاده در شرکت
jump speed
U
سرعت مناسب برای پرش باچتر
to be
[look]
somewhat
[the]
worse for wear
[person, thing]
U
مناسب نبودن برای پوشیدن
[جامه ای]
sawtimber
U
الوار مناسب برای اره کشی
fair drawing
U
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
He's not suited for a doctor.
U
او
[مرد]
برای یک پزشک مناسب نیست.
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
that is i. to this purpose
U
برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
slotting
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
ski run
U
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
slots
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
amphimictic
U
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
bug taper
U
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
The fire is fit to roast the meat.
U
این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
fits units with ... connection
U
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
verification
U
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
sectors
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
U
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
fourth generation computers
U
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
CD WO
U
مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drops
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
populate
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populates
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populating
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
fibre optics
U
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
hand-held
U
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
enumerated type
U
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
telegenic
U
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
ergonomics
U
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
wife's equity
U
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
arm
U
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
to sund a note
U
نواختن یک نت
sound
U
نواختن
strike up
U
نواختن
sounds
U
نواختن
sounded
U
نواختن
soundest
U
نواختن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
fractional T
U
روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
blow
U
وزش نواختن
cymbal
U
باسنج نواختن
jazz
U
جاز نواختن
blows
U
وزش نواختن
to blow atrumpet
U
نواختن شیپور
recitative
U
به تنهایی نواختن
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
executes
U
نواختن نمایش دادن
executing
U
نواختن نمایش دادن
execute
U
نواختن نمایش دادن
strums
U
نواختن ساز زهی
strumming
U
نواختن ساز زهی
playing
U
الت موسیقی نواختن
play
U
الت موسیقی نواختن
executed
U
نواختن نمایش دادن
plays
U
الت موسیقی نواختن
strummed
U
نواختن ساز زهی
strum
U
نواختن ساز زهی
played
U
الت موسیقی نواختن
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
to play in or out
U
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
plays
U
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing
U
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
played
U
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
play
U
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
boogie woogie
U
نواختن پیانو باضربات تند وضربهای
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
early token release
U
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
c
U
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
duets
U
دونفری خواندن دونفری نواختن
duet
U
دونفری خواندن دونفری نواختن
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
shapeable
U
مناسب
proper
<adj.>
U
مناسب
vantage
U
مناسب
satisfactory
<adj.>
U
مناسب
good
[sufficient]
<adj.>
U
مناسب
acceptable
<adj.>
U
مناسب
sufficient
<adj.>
U
مناسب
sufficing
<adj.>
U
مناسب
accurate
[correct]
<adj.>
U
مناسب
exact
<adj.>
U
مناسب
true
<adj.>
U
مناسب
real
<adj.>
U
مناسب
correct
<adj.>
U
مناسب
semblable
U
مناسب
adaptations
U
مناسب
adaptation
U
مناسب
in point
U
مناسب
incompetent
U
نا مناسب
fitting
U
مناسب
infelicitous
U
نا مناسب
irrelative
U
نا مناسب
oportuneness
U
مناسب
optimum
U
مناسب
fittest
U
مناسب
fits
U
مناسب
fit
U
مناسب
idoneous
U
مناسب
appropriate
[to]
<adj.>
U
مناسب
[به]
adaption
U
مناسب
accomodating
U
مناسب
euqal
U
مناسب
proper
U
مناسب
suitable
<adj.>
U
مناسب
becoming
U
مناسب
habile
U
مناسب
expedient
<adj.>
U
مناسب
appropriate
<adj.>
U
مناسب
adequate
<adj.>
U
مناسب
useful
<adj.>
U
مناسب
relevant
U
مناسب
practicable
<adj.>
U
مناسب
beneficial
<adj.>
U
مناسب
advantageous
<adj.>
U
مناسب
practical
<adj.>
U
مناسب
applicatory
<adj.>
U
مناسب
handy
<adj.>
U
مناسب
by fits and starts
U
مناسب
purposive
<adj.>
U
مناسب
handy
[useful]
<adj.>
U
مناسب
purposeful
<adj.>
U
مناسب
functional
<adj.>
U
مناسب
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
مناسب
valuable
<adj.>
U
مناسب
congurous
U
مناسب
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
مناسب
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
U
مناسب
serviceable
<adj.>
U
مناسب
purpose-built
<adj.>
U
مناسب
tailored
U
مناسب
assorted
U
مناسب
apposite
U
مناسب
convenient
<adj.>
U
مناسب
pertains
U
مناسب
pertained
U
مناسب
pertain
U
مناسب
condign
U
مناسب
close fit
U
مناسب
helpful
<adj.>
U
مناسب
meet
U
مناسب دلچسب
appositely
U
بطور مناسب
ablest
U
مطیع مناسب
abler
U
مطیع مناسب
adequate
U
بسنده مناسب
appropriate technology
U
تکنولوژی مناسب
suitable conditions
U
شرایط مناسب
able
U
مطیع مناسب
pull the plug
<idiom>
U
شغل مناسب
meets
U
مناسب دلچسب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com