Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
front
U
منادی جبهه جنگ
fronting
U
منادی جبهه جنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shock front
U
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
frontages
U
ملوان جبهه جبهه
frontage
U
ملوان جبهه جبهه
bellman
U
منادی
front man
U
منادی
harbingers
U
منادی
harbinger
U
منادی
front men
U
منادی
precursor
U
منادی
precursors
U
منادی
the precursor
U
منادی
postilion
U
منادی
postillion
U
منادی
nominative indepdent
U
اسم منادی
herald
U
جلودار منادی
heralded
U
جلودار منادی
heralding
U
جلودار منادی
heralds
U
جلودار منادی
the vocative case
U
اسم منادی
heraldic
U
متعلق به منادی
beadle
U
منادی دادگاه
rear echelon
U
قسمت عقب جبهه عقب جبهه
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
deploy
U
جبهه
deploying
U
جبهه
deploys
U
جبهه
front view
U
جبهه
sinciput
U
جبهه
vaward
U
جبهه
facades
U
جبهه
flanking
U
جبهه
flanked
U
جبهه
flank
U
جبهه
fronting
U
جبهه
fanades
U
جبهه
facade
U
جبهه
face
U
جبهه
front
U
جبهه
faces
U
جبهه
tympanum
U
جبهه کلیسا
out of line
U
خارج از خط جبهه
popular front
U
جبهه ملی
front lines
U
خط مقدم جبهه
fronting
U
جبهه هوا
lines
U
جبهه جنگ
tympanon
U
جبهه کلیسا
tympan
U
جبهه کلیسا
line
U
جبهه جنگ
superficies
U
نما جبهه
line replacement
U
تعویض خط جبهه
warmfront
U
جبهه گرم
water front
U
جبهه رطوبتی
penetration
U
نفوذ در جبهه
frontage
U
عرض جبهه
frontages
U
عرض جبهه
split
U
از جبهه دورافتادن
battle line
U
خط جبهه ناوها
liners
U
سرباز خط جبهه
liner
U
سرباز خط جبهه
wave front
U
جبهه موج
front
U
جبهه هوا
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
popular front
U
جبهه خلق ملی
linesman
U
سربازخط جبهه خط بان
lateral control
U
کنترل در عرض جبهه
cold front
U
جبهه هوای سرد
cold fronts
U
جبهه هوای سرد
frontogenesis
U
ایجاد جبهه واحد
in other sectors
U
در قسمتهای دیگر جبهه
linesmen
U
سربازخط جبهه خط بان
pockets
U
پیش رفتگی خط جبهه
pocket
U
پیش رفتگی خط جبهه
warm front
U
جبهه هوای گرم
warm fronts
U
جبهه هوای گرم
front lines
U
خطوط جلو جبهه
prevent defence
U
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
strongside
U
مربوط به جبهه قوی زمین
limited objective
U
هدف نزدیک به جبهه دشمن
split end
U
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
lateral
U
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
orthograph
U
تصویر جبهه ساختمان با خط ها و گوشههای راست
extended defense
U
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
frontolysis
U
زدودن یا معدوم ساختن جبهه هوایی
split t
U
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
stationary front
U
جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
rimrock
U
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
d , top concept
U
تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
guerrillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
strong side
U
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
military testament
U
وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
mach stem
U
جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
d , top concept
U
تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
pressure front
U
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com