Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
complementary resources
U
منابع مکمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
renewable resources
U
منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
complementary
U
مکمل
complementing
U
مکمل
complementarity
U
مکمل
complemented
U
مکمل
supplements
U
مکمل
supplementary
U
مکمل
supplement
U
مکمل
supplemented
U
مکمل
complements
U
مکمل
supplementing
U
مکمل
two's complement
U
مکمل 2
integrant
U
مکمل
completive
U
مکمل
complement
U
مکمل
one's complement
U
مکمل یک
nine's complement
U
مکمل 9
ten's complement
U
مکمل 01
radix complement
U
مکمل مبنا
self complementing code
U
کد خود مکمل
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
true complement
U
مکمل صحیح
true complement
U
مکمل واقعی
complementary goods
U
کالاهای مکمل
supplementary
U
اضافی مکمل
complementary
U
زاویه مکمل
objective complement
U
مکمل موضوع
additional
<adj.>
U
مکمل اضافی
complementary goals
U
اهداف مکمل
complementary factors
U
عوامل مکمل
complementary demand
U
تقاضای مکمل
complementary colors
U
رنگهای مکمل
fan cameras
U
دوربینهای مکمل
codicillary
U
مکمل وصیتنامه
additional moment
U
لنگر مکمل
integral part
U
جزء مکمل
codicils
U
مکمل وصیتنامه
integrant
U
جزء مکمل
codicil
U
مکمل وصیتنامه
nine's complement
U
مکمل دهدهی
complement
U
مکمل دهدهی
complements
U
مکمل دهدهی
complements
U
حد مجاز مکمل
complements
U
متمم مکمل
complementing
U
مکمل دهدهی
complemented
U
مکمل دهدهی
complementing
U
حد مجاز مکمل
complementing
U
متمم مکمل
complement
U
متمم مکمل
complement
U
حد مجاز مکمل
complemented
U
متمم مکمل
complemented
U
حد مجاز مکمل
supplementing
U
الحاق زاویه مکمل
additional bending moment
U
لنگر خشمی مکمل
makeweight
U
چیز یاعضو مکمل
supplement
U
الحاق زاویه مکمل
supplements
U
الحاق زاویه مکمل
supplemented
U
الحاق زاویه مکمل
sources
U
منابع
resources
U
منابع
the i. parts of a whole
U
بخش هایی مکمل یک چیزدرست
complement
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complementing
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complemented
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complements
U
رقم دودویی که مکمل شده است
natural sources
U
منابع طبیعی
fixed resources
U
منابع ثابت
allocation of resources
U
تخصیص منابع
fixed inputs
U
منابع ثابت
economic resources
U
منابع اقتصادی
overhead
U
منابع حاشیهای
control of resources
U
نظارت بر منابع
control of resources
U
کنترل منابع
natural resources
U
منابع طبیعی
sources law
U
منابع حقوق
meanest
U
منابع درامد
resource allocation
U
تخصیص منابع
resource deallocation
U
بازستانی منابع
resource endowment
U
منابع طبیعی
scarce resources
U
منابع کمیاب
revenue sources
U
منابع درامد
meaner
U
منابع درامد
mean
U
منابع درامد
human resources
U
منابع انسانی
allotments
U
منابع اختصاصی
sourcing
U
منابع یابی
allotment
U
منابع اختصاصی
military resources
U
منابع نظامی
unused resources
U
منابع بیکار
resource sharing
U
اشتراک در منابع
back up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
unused resources
U
منابع استفاده نشده
sourcing of suppliers
U
یافتن منابع فروش
conservation
U
حفظ منابع طبیعی
software resources
U
منابع نرم افزار
hardware resources
U
منابع سخت افزاری
optimum allocation of resources
U
تخصیص مطلوب منابع
efficient allocation of resources
U
تخصیص کارای منابع
exhaustable resources
U
منابع تمام شدنی
nonrenewable resources
U
منابع تمام شدنی
misallocation of resources
U
تخصیص نادرست منابع
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
conservationist
U
طرفدارحفظ منابع طبیعی
inputs
U
عوامل تولید منابع
resources
U
منابع اماد ذخایر
conservationists
U
طرفدارحفظ منابع طبیعی
depletion
U
کاهش منابع طبیعی
complementing
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complements
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
gather
U
دریافت داده از منابع مختلف
nonrenewable resources
U
منابع غیر قابل تجدید
gathered
U
دریافت داده از منابع مختلف
water utilization project
U
پروژه بهره برداری از منابع اب
mobility
U
انتقال اسان منابع تولید
economic mobilization
U
بسیج منابع اقتصادی باصرفه
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
complexity
U
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
irm
U
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
collections
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
collection
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
complexities
U
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
babbles
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
babble
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource
U
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
babbled
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
To pool resources to gether .
U
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
available
U
لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
induced
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dowse
U
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
induces
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
allocation
U
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
overhead
U
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
dynamic
U
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
dynamically
U
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
permission
U
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
allocations
U
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
optical
U
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
interference
U
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
allocation
U
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations
U
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
resource leveling
U
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
job
U
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
uniquely
U
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
unique
U
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
jcl
U
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
languages
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
jobs
U
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
share
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
System Monitor
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
SMB
U
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
server
U
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
TDS
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
neoclassical school
U
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
resource
U
یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
mobilization base
U
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
share
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
scheduler
U
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
transaction
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
malthusian theory of population
U
فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
apodosis
U
مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
directories
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com