English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
survive U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survives U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
surviving U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lifebuoys U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
arrests U جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrested U جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrest U جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
exclusion U ممانعت
withhold U ممانعت
restraints U ممانعت
obstructions U ممانعت
interdiction U ممانعت
interdict U ممانعت
molestation U ممانعت
obstruction U ممانعت
restraint U ممانعت
debarment U ممانعت
withheld U ممانعت
forbiddance U ممانعت
prevention U ممانعت
block age U ممانعت
withholds U ممانعت
withholding U ممانعت
impedes U ممانعت کردن
impeded U ممانعت کردن
impede U ممانعت کردن
interference U ممانعت غیرمجاز
annoyance U ممانعت ازردگی
liberalizer U رافع ممانعت
turn a deaf ear to <idiom> U ممانعت از شنیدن
prohibition U تحریم ممانعت
hanging prevention U ممانعت از تعلیق
blockages U ممانعت دریایی
blockage U ممانعت دریایی
steric hindrance U ممانعت فضایی
area interdiction U ممانعت در منطقه
trade barrier U ممانعت تجاری
preventer U ممانعت کننده
denial measures U اصول ممانعت
forfend U ممانعت کردن
checks U ممانعت کردن
area interdiction U ممانعت منطقهای
checked U ممانعت کردن
check U ممانعت کردن
liberalises U رفع ممانعت کردن
write inhibit ring U حلقه ممانعت از نوشتن
liberalize U رفع ممانعت کردن
stall U ماندن ممانعت کردن
liberalized U رفع ممانعت کردن
liberalising U رفع ممانعت کردن
rein U ممانعت لجام زدن
hindered rotation U چرخش ممانعت شده
stalling U ماندن ممانعت کردن
liberalised U رفع ممانعت کردن
liberalizing U رفع ممانعت کردن
liberalizes U رفع ممانعت کردن
mutual exclusion U ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
stramline flow U جریان موازی یابی ممانعت
preventive U عامل ممانعت جلوگیری کننده
forestalls U پیش افتادن ممانعت کردن
forclosure U سلب حق اقامه دعوی ممانعت
denial measures U تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
denials U ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
forestall U پیش افتادن ممانعت کردن
blocking and chocking U ممانعت و راه بندی کردن
blankest U ممانعت از امتیاز گیری حریف
denial U ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
prevents U مانع شدن ممانعت کردن
preventing U مانع شدن ممانعت کردن
prevented U مانع شدن ممانعت کردن
prevent U مانع شدن ممانعت کردن
blank U ممانعت از امتیاز گیری حریف
forestalled U پیش افتادن ممانعت کردن
clearing block U قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
precluding U مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
interdiction U ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
obstructions U حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
obstruction U حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
precluded U مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
preclude U مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
precludes U مانع شدن ممانعت از وقوع چیزی
stickers U اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
sticker U اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
terrain avoidance U ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
back pressure valve U سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
liberation U نجات
life jacket U کت نجات
life vest U کت نجات
salvation U نجات
escape line U خط نجات
liveries U نجات
rescue U نجات
rescued U نجات
rescues U نجات
rescuing U نجات
livery U نجات
safety U نجات
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
parachutes U چتر نجات
deep submergence U زیردریایی نجات
breeches buoy U بویه نجات
crash boat U قایق نجات
life float U قایق نجات
safety boat U قایق نجات
life boat U کرجی نجات
life belt U کمربند نجات
refugee relief U نجات پناهندگان
life line U طناب نجات
life line U بند نجات
life net U تور نجات
life raft U قایق نجات
life vest جلیقه نجات
redeliver U از نو نجات دادن
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
liferaft U شناوه نجات
lifesaving U نجات غریق
salvable U نجات یافتنی
plane guard U ناو نجات
parachut U چتر نجات
life jacket U جلیقه نجات
life buoy U حلقه نجات
life buoy U بویه نجات
life boad U قایق نجات
lifebelts U کمربند نجات
lifebelt U کمربند نجات
survival suit U لباس نجات
survival pack U بسته نجات
savior U نجات دهنده
salvageable U قابل نجات
rescue operation U عملیات نجات
rescue basket U زنبیل نجات
plane guard U ناوگارد نجات
parachuting U چتر نجات
recovering U نجات دادن
safety belt U کمربند نجات
survivors U نجات یافتگان
safety belts U کمربند نجات
resuscitation U نجات غریق
lifeboats U قایق نجات
deliver U نجات دادن
delivers U نجات دادن
salvation U سبب نجات
recover U نجات دادن
saviour U نجات دهنده
saviours U نجات دهنده
recovers U نجات دادن
surviving U نجات دادن
survives U نجات دادن
survive U نجات دادن
saved U نجات دروازه
save U نجات دروازه
parachuted U چتر نجات
saves U نجات دروازه
fire escape U نردبان نجات
parachute U چتر نجات
lifeguards U نجات غریق
lifeguard U نجات غریق
stole U جلیقه نجات
fire escapes U نردبان نجات
survived U نجات دادن
lifeboat U قایق نجات
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
lifesaving U وسیله نجات غریق
lifesaver U نجات دهنده زندگانی
liferaft U قایق نجات لاستیکی
mae west U جلیقه نجات فشاری
salvages U از خطرنابودی نجات دادن
life vest U لباس نجات غریق
salvaging U از خطرنابودی نجات دادن
salvaged U از خطرنابودی نجات دادن
paradrop U بارریزی باچتر نجات
survivors U نجات یافتگان از مرگ
lifesaving U نجات دهنده زندگی
soteriology U مبحث نجات رستگاری
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
salvage U از خطرنابودی نجات دادن
pararescue team U تیم تجسس و نجات
pararaft U وسایل نجات چتربازی
lifeguards U مامور نجات غریق
life belt U لاستیک نجات غریق
lifeguards U گارد نجات دریایی
lifeguard U مامور نجات غریق
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
fire and rescue U نجات و اطفای حریق
lifeguard U گارد نجات دریایی
life belt U کمربند نجات غریق
life buoy U حلقه نجات غریق
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
lifesaver U عضودسته نجات غریق وامثال ان
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
salvage U اموال نجات یافته از خطر
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com