Perdic | ملحق شدن ،شرکت درچیزی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	throw in one's lot with <idiom> U	ملحق شدن ،شرکت درچیزی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	take part in <idiom> U	درچیزی شرکت داشتن
	try out for <idiom> U	قصد شرکت یا ملحق شدن درتیمی
	up one's alley <idiom> U	مهارت درچیزی
	blow one's own horn <idiom> U	شکست درچیزی
	to r.over something U	درچیزی اندیشه کردن
	plug U	بستن درچیزی را گرفتن
	plugging U	بستن درچیزی را گرفتن
	livability U	قابلیت زندگی درچیزی
	plugs U	بستن درچیزی را گرفتن
	have an eye for <idiom> U	سلیقه خوبی درچیزی داشتن
	to have a finger in the pie U	پادرمیان کاری گذاشتن درچیزی
	to p with others in something U	درچیزی بادیگران شریک شدن
	up one's street [British English] , down one's alley [American English] U	مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
	play it by ear <idiom> U	تصمیم گیری درچیزی برطبق شرایط
	pinhole U	سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
	annexed U	ملحق
	tie up <idiom> U	ملحق شدن
	run into <idiom> U	ملحق شدن
	link U	الحاق ملحق
	enclosed <adj.> <past-p.> U	ملحق شده
	attributed <adj.> <past-p.> U	ملحق شده
	attached <adj.> <past-p.> U	ملحق شده
	annexed <adj.> <past-p.> U	ملحق شده
	affixed <adj.> <past-p.> U	ملحق شده
	affected [added] <adj.> <past-p.> U	ملحق شده
	joined U	به هم ملحق شدن یا کردن
	link U	ملحق شدن دو یکان
	joins U	به هم ملحق شدن یا کردن
	join U	به هم ملحق شدن یا کردن
	letterheads U	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
	letterhead U	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
	compaq computer corporation U	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
	assisted U	موافبت کردن ملحق شدن
	assist U	موافبت کردن ملحق شدن
	wade into <idiom> U	ملحق شدن بر،حمله کردن
	chime in <idiom> U	ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
	assists U	موافبت کردن ملحق شدن
	assisting U	موافبت کردن ملحق شدن
	to go in with U	ملحق شدن با موافقت کردن با
	formate U	بستون یادسته هواپیما ملحق شدن
	limited company U	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
	constituent company U	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
	international finance corporation U	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
	parent company U	شرکت مادر شرکت مرکزی
	private U	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
	privates U	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
	outsource U	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
	dragger U	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
	component U	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
	components U	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
	paperless U	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
	houses U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	house U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	housed U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	body corporate U	شرکت شرکت سهامی
	business group U	شرکت سهامی [شرکت]
	army component U	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
	combining U	ملحق شدن متحد شدن
	combine U	ملحق شدن متحد شدن
	combines U	ملحق شدن متحد شدن
	component command U	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
	to join company with somebody U	به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
	enterprises U	شرکت
	concerns U	شرکت
	association U	شرکت
	associations U	شرکت
	partnerships U	شرکت
	concern U	شرکت
	partnership U	شرکت
	consociation U	شرکت
	enterprise U	شرکت
	corporation U	شرکت
	corporations U	شرکت
	EIS U	ول شرکت
	cahoot U	شرکت
	fellowsh U	شرکت
	businesses U	شرکت
	participation U	شرکت
	business U	شرکت
	housed U	شرکت
	firmer U	شرکت
	contributions U	شرکت
	firmest U	شرکت
	firms U	شرکت
	firm U	شرکت
	house U	شرکت
	handing U	شرکت
	hand U	شرکت
	houses U	شرکت
	incorporation U	شرکت
	contribution U	شرکت
	company U	شرکت
	companies U	شرکت
	cooperative company U	شرکت تعاونی
	datapro U	یک شرکت تحقیقاتی
	corporativism U	شرکت گرایی
	dissolution of a company U	انحلال شرکت
	corporately U	بصورت شرکت
	corporate appraisal U	ارزیابی شرکت
	mutual company U	شرکت تعاونی
	general partnership U	شرکت تضامنی
	cooperative U	شرکت تعاونی
	intel corporation U	شرکت اینتل
	cooperative society U	شرکت تعاونی
	winding up of a company U	انحلال شرکت
	dissolution of partner ship U	فسخ شرکت
	giant corporation U	شرکت بزرگ
	go into U	شرکت کردن در
	holding company U	شرکت مرکزی
	employer's liability insurance company U	شرکت بیمه
	holding company U	شرکت مالک
	house flag U	پرچم شرکت
	electric company U	شرکت برق
	insurance company U	شرکت بیمه
	economic unit U	خانوار شرکت
	doctor to the company U	پزشک شرکت
	compulsory partnership U	شرکت قهری
	article of association U	اساسنامه شرکت
	article of a company U	اساسنامه شرکت
	aiding and abetting U	شرکت در جرم
	affiliated company U	شرکت وابسته
	acting company U	شرکت عامل
	participating U	شرکت کننده
	corporatism U	شرکت گرایی
	joint-stock company U	شرکت سهامی
	joint-stock companies U	شرکت سهامی
	private enterprise U	شرکت خصوصی
	articles of assosiation U	اساسنامه شرکت
	artieles of association U	شرکت ناور
	company union U	اتحادیه شرکت
	company secretary U	منشی شرکت
	company seal U	مهر شرکت
	company law U	قوانین شرکت
	commercial firm U	شرکت تجارتی
	commercial company U	شرکت تجاری
	civil partnership U	شرکت مدنی
	champerty U	شرکت در دعوا
	certificate of incorporation U	شرکت نامه
	branch of a company U	شعبه شرکت
	associativity U	شرکت پذیری
	associative U	شرکت پذیر
	associated company U	شرکت وابسته
	company network U	شبکه شرکت
	airlines U	شرکت هواپیمایی
	airline U	شرکت هواپیمایی
	winding up U	انحلال شرکت
	voluntary partnership U	شرکت اختیاری
	unlimited liability company U	شرکت تضامنی
	trading company U	شرکت تجارتی
	to sit out U	شرکت نداشتن در
	to play at U	شرکت کردن در
	to take part [in] U	شرکت داشتن [در]
	tandy corporation U	شرکت Tandy
	take a hand at U	شرکت کردن در
	C.O U	مخفف شرکت
	share [in] U	شرکت [سهم] [در]
	a stand-alone company U	یک شرکت مستقل
	sit in on <idiom> U	شرکت درجلسه
	play ball with someone <idiom> U	شرکت منصفانه
	subsidiary company U	شرکت فرعی
	stock company U	شرکت سهامی
	parent company U	شرکت اصلی
	parent company U	شرکت مادر
	parcenary U	شرکت مشاع
	parcenary U	شرکت در ارث
	pall bearer U	شرکت میکند
	ncr corporation U	شرکت NCR
	microsoft corporation U	شرکت مایکروسافت
	memorandum of association U	اساسنامه شرکت
	memorandom of association U	اساسنامه شرکت
	joint stock company U	شرکت سهامی
	joint stock U	شرکت سهامی
	inveluntary partnership U	شرکت قهری
	sit out U	شرکت نداشتن در
	shipping company U	شرکت کشتیرانی
	shipping agent U	شرکت حمل
	proprietary company U	شرکت خصوصی
	proportional liability partnership U	شرکت نسبی
	private corporation U	شرکت خصوصی
	private company U	شرکت خصوصی
	participative U	شرکت کننده
	participable U	شرکت بردار
	participable U	شرکت کردنی
	invalidation of company U	بطلان شرکت
	entry U	شرکت کننده
	partnerships U	شرکت تضامنی
	contributes U	شرکت کردن
	entrepreneur U	موسس شرکت
	entrepreneurs U	موسس شرکت
	partnership U	شرکت تضامنی
	liquidation U	تصفیه شرکت
	partake U	شرکت کردن
	contributed U	شرکت کردن
	partaken U	شرکت کردن
	contribute U	شرکت کردن
	partakes U	شرکت کردن
	stand-ins U	شرکت کردن
	stand-in U	شرکت کردن
	partaking U	شرکت کردن
	contributor U	شرکت کننده