Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subdue
U
مقهور ساختن رام کردن
subdues
U
مقهور ساختن رام کردن
subduing
U
مقهور ساختن رام کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subjugation
U
مقهور کردن
subduable
U
مقهور ساختنی
subjugable
U
مقهور ساختنی
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
prepares
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
preparing
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
prepare
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
engineers
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
To bear (put up) with somebody.
U
با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
engineered
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
engineer
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
getting
U
مجاب کردن ساختن
get
U
مجاب کردن ساختن
gets
U
مجاب کردن ساختن
work up
U
ترکیب کردن ساختن
to lay it on thick
U
نصب کردن ساختن
to manufacture
[into]
U
ساختن
[درست کردن]
[به]
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
serialized
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialises
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
internalising
U
باطنی ساختن داخلی کردن
improvising
U
انا ساختن تعبیه کردن
entomb
U
دفن کردن مقبره ساختن
indicate
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
serialize
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
internalize
U
باطنی ساختن داخلی کردن
agonise
U
معذب ساختن متاثر کردن
destroying
U
ویران کردن نابود ساختن
spellbind
U
مجذوب کردن مفتون ساختن
serializes
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
localises
U
محلی کردن موضعی ساختن
perpetuate
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
detect
U
کشف کردن نمایان ساختن
to hammer out
U
ساختن بکوشش درست کردن
localizing
U
محلی کردن موضعی ساختن
detected
U
کشف کردن نمایان ساختن
perpetuated
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
indicated
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
localizes
U
محلی کردن موضعی ساختن
internalizing
U
باطنی ساختن داخلی کردن
improvises
U
انا ساختن تعبیه کردن
serializing
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
localize
U
محلی کردن موضعی ساختن
localising
U
محلی کردن موضعی ساختن
internalized
U
باطنی ساختن داخلی کردن
emboss
U
مزین کردن پرجلوه ساختن
improvise
U
انا ساختن تعبیه کردن
internalizes
U
باطنی ساختن داخلی کردن
highlighting
U
روشن ساختن مشخص کردن
indicates
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
reproduce
U
چاپ کردن دوباره ساختن
illuminating
U
درخشان ساختن زرنما کردن
illuminates
U
درخشان ساختن زرنما کردن
surprise
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
illuminate
U
درخشان ساختن زرنما کردن
inculcate
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
redargue
U
متهم ساختن تکذیب کردن
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
inculcated
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
serialising
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
violate
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
inculcates
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
franks
U
باطل کردن مصون ساختن
violated
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
frank
U
باطل کردن مصون ساختن
reproduces
U
چاپ کردن دوباره ساختن
please
U
خشنود ساختن کیف کردن
reproducing
U
چاپ کردن دوباره ساختن
obliged
U
وادار کردن مرهون ساختن
oblige
U
وادار کردن مرهون ساختن
pleases
U
خشنود ساختن کیف کردن
frankest
U
باطل کردن مصون ساختن
obliges
U
وادار کردن مرهون ساختن
franking
U
باطل کردن مصون ساختن
franker
U
باطل کردن مصون ساختن
franked
U
باطل کردن مصون ساختن
tepefy
U
ولرم کردن ملول ساختن
incapacitating
U
ناتوان ساختن محجور کردن
internalised
U
باطنی ساختن داخلی کردن
internalises
U
باطنی ساختن داخلی کردن
avouch
U
تضمین کردن مستقر ساختن
entombs
U
دفن کردن مقبره ساختن
prepare
U
مهیا ساختن مجهز کردن
assimilated
U
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilates
U
تلفیق کردن همانند ساختن
entombing
U
دفن کردن مقبره ساختن
assimilating
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
destroy
U
ویران کردن نابود ساختن
assimilating
U
تلفیق کردن همانند ساختن
incapacitate
U
ناتوان ساختن محجور کردن
inculcating
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
prepares
U
مهیا ساختن مجهز کردن
surprize
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
violates
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
assimilate
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
preparing
U
مهیا ساختن مجهز کردن
assimilate
U
تلفیق کردن همانند ساختن
incapacitates
U
ناتوان ساختن محجور کردن
assimilated
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
incapacitated
U
ناتوان ساختن محجور کردن
assimilates
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
to bear with a person
U
باکسی ساختن یاسازش کردن
reproduced
U
چاپ کردن دوباره ساختن
entombed
U
دفن کردن مقبره ساختن
to cotton with each other
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
attracts
U
جذب کردن مجذوب ساختن
retarding
U
کند ساختن معوق کردن
retards
U
کند ساختن معوق کردن
fraternizing
U
برادری کردن متفق ساختن
retard
U
کند ساختن معوق کردن
fraternizes
U
برادری کردن متفق ساختن
admired
U
متحیر کردن متعجب ساختن
admires
U
متحیر کردن متعجب ساختن
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
proscribe
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
attract
U
جذب کردن مجذوب ساختن
to cotton together
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
attracting
U
جذب کردن مجذوب ساختن
fructify
U
برومند کردن بارور ساختن
surprises
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
discompose
U
مضطرب ساختن پریشان کردن
proscribing
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
attracted
U
جذب کردن مجذوب ساختن
proscribed
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
serialised
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
lane
U
کوچه ساختن منشعب کردن
detecting
U
کشف کردن نمایان ساختن
fraternize
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternising
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternises
U
برادری کردن متفق ساختن
pt down
U
هرز اب ساختن منکوب کردن
perpetuates
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
trump up
<idiom>
U
ساختن ،درمغز اختراع کردن
lanes
U
کوچه ساختن منشعب کردن
perpetuating
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
detects
U
کشف کردن نمایان ساختن
destroys
U
ویران کردن نابود ساختن
fraternised
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternized
U
برادری کردن متفق ساختن
engraves
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
cark
U
بار کردن غمگین ساختن یاشدن
illume
U
منور کردن روشن فکر ساختن
locate
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
engraved
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
freeze
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
mirror
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrored
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
recesses
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
locating
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
recess
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
located
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
freezes
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
engrave
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
recriminate
U
اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
visualises
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
traumatizing
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
visualizing
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
visualizes
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
visualising
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
visualize
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
visualized
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
traumatizes
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
fulcrum
U
تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
traumatised
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatized
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatising
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
cook up
<idiom>
U
اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
visualised
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
traumatises
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatize
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
outlaw
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
sizes
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
outlawed
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawing
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
concrete
U
: سفت کردن باشفته اندودن یا ساختن بهم پیوستن
outlaws
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
beading machine
U
ابزارمخصوص ساختن فلانژدستگاه ویژه گرد کردن لبه ورقها
damming
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
lohmannizing
U
غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself.
U
زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com